باسمه تعالی
قصد نوشتن مطلبی در خصوص عاشورا و غدیر و انتظار داشتم در مشاهده پیوندهای وبلاگ نام وبلاگ انتظار سرخ به این آدرس رسیدم: http://entezarsorkh.blogfa.com
نظرم را جلب نمود از حسن انتخاب و سلیقه مدیریت لذت بردم و لذتم وقتی افزوده شد که نمایشگاه طلوع"به مناسبت شهادت حضرت امام حسین (ع)و یاران باوفایشان"غرفه اول:تالار عبور. نظرم راجلب کرد مطالبی جالب و جذاب و در خورتوجه بود که حکایت از عشق مدیر وبلاگ به اهل بیت سلام الله علیهم اجمعین دارد این نمایش نامه شاید در نوع خود بی نظیر و یا کم نظیر باشد(البته به نظر این حقیر) .مناسب دیدم خود قلم را رها کرده و همین نمایشنامه را با رعایت امانت کپی کنم تا مشاهدین گرامی وبلاگ : غدیر - عاشورا - انتظار استفاده نماید .اینک نظرتان را به مطالب نمایشگاه جاب می نمایم
ملتمس دعا اللهم عجل لولیک الفرج والنصر . /a>>/>>/>>/>
نمایشگاه طلوع"به مناسبت شهادت حضرت امام حسین (ع)و یاران باوفایشان"غرفه اول:تالار عبور/a>>/>>/>>/>

بی معرفتی است وقتی از زمین و آسمان، انس و جان، نبات و حیوان و هر ذره ای ناله "یا حسین" بلند است، از این گوشه شبکه مجازی نوایی شنیده نشود. پرچمی بر افراشتیم و سیاهی زدیم در و دیوار را؛ گلاب پاشیدیم و آب و جارو زدیم راه را تا این کلبه درویشی رنگ و بوی خیمه عزای فرزند غریب زهرا(س) را بگیرد.
تصمیم گرفتیم با نمایشگاه طلوع به مناسبت شهادت امام حسین (ع) و یاران باوفایش میزبان شما عزاداران سالار شهیدان باشیم.
امیدواریم مورد قبول اقا و سرورمان امام زمان (عج) قرار بگیرد .
***فلسفه قیام حضرت ابا عبدالله حسین (ع) را در سخنان آن حضرت ،در آغاز حرکت از مدینه و موضع گیری ایشان در برابر حوادثی که در منزلگاه های میان راه روی داده است میتوان یافت .
***در این مجموعه سعی شده است ضمن آگاهی از نام منزلگاه ها و مسیر تقریبی حرکت امام حسین (ع)از مدینه تا کربلا با اهداف و دید گاه های آن حضرت آشنا شده و مختصری از وضعیت سیاسی و اجتماعی آن عصر بیان شود.
با ما همراه باشید با قافله امام حسین علیه ا لسلام:
همراه با سید الشهدا (ع)از مدینه تا کربلا:
غرفه اول
تالار عبور:
متن غرفه اول برگرفته از وقایع است که در مسیر حرکت امام حسین (ع) و یارانشان از مکه تا سرزمین کربلا ، اتفاق افتاده است .در این مسیر منزلگاه های مختلفی قرار داشت که در هر کدام از آنها اتفاقات و بیاناتی از امام حسین (ع) نقل شده که هر کدام برگی از تاریخ محرم سال شصت و یک هجری را تشکیل داده است....
(در ادامه مطالب ما را همراه باشید....)
نمایشگاه طلوع"به مناسبت شهادت حضرت امام حسین (ع)و یاران باوفایشان"غرفه اول:تالار عبور/a>>/>>/>>/>
فلسفه قیام حضرت ابا عبدالله حسین (ع) را در سخنان آن حضرت ،در آغاز حرکت از مدینه و موضع گیری ایشان در برابر حوادثی که در منزلگاه های میان راه روی داده است میتوان یافت .
در این مجموعه سعی شده است ضمن آگاهی از نام منزلگاه ها و مسیر تقریبی حرکت امام حسین (ع)از مدینه تا کربلا با اهداف و دید گاه های آن حضرت آشنا شده و مختصری از وضعیت سیاسی و اجتماعی آن عصر بیان شود.
با ما همراه باشید با قافله امام حسین علیه ا لسلام.
همراه با سید الشهدا (ع)از مدینه تا کربلا:
غرفه اول
عبور
متن غرفه اول برگرفته از وقایع است که در مسیر حرکت امام حسین (ع) و یارانشان از مکه تا سرزمین کربلا ، اتفاق افتاده است .
در این مسیر منزلگاه های مختلفی قرار داشت که در هر کدام از آنها اتفاقات و بیاناتی از امام حسین (ع) نقل شده که هر کدام برگی از تاریخ محرم سال شصت و یک هجری را تشکیل داده است.
مدینه
زمان: نیمه دوم ماه رجب سال 60 هجری

- حاکم وقت مدینه (ولید بن عتبه) پس از مرگ معاویه دستور یافت تا از امام حسین (ع) برای یزید بیعت بگیرد. حضرت فرمودند: «...یزید مردی است شرابخوار و فاسق که به ناحق خون میریزد و اشاعه دهنده فساد است و دستش به خون افراد بیگناه آلوده گردیده و شخصیتی همچون من با چنین مرد فاسدی بیعت نمیکند...».
- وقتی که مروان بن حکم بیعت با یزید را از حضرت درخواست کرد امام (ع) فرمودند:... ای دشمن خدا! دور شو، من از رسول خدا شنیدم که فرمود: «خلافت بر فرزندان ابوسفیان حرام است و اگر معاویه را بر فراز منبر من دیدید، او را بکشید». و امت او چنین دیدند و عمل نکردند و اینک خداوند آنان را به یزید فاسق گرفتار کرده است. ...
- امام (ع) در شب 28 رجب سال 60 هجری همراه با بیشتر خاندان خویش و بعضی یاران، پس از وداع با جدش پیامبر (ص) از مدینه به طرف مکه حرکت کرد.
امام حسین هدف خروج از مدینه را در وصیتنامهاش چنین بیان میکند:
و جز این نیست که برای اصلاح در میان امت جدم خارج شدم. میخواهم امر به معروف و نهی از منکر کرده و به راه و روش جدم (رسول خدا) و پدرم علی (ع) رفتار نمایم.
مکه
زمان: از 3 شعبان تا 8 ذی الحجه 60 هجری

- امام (ع) در سوم شعبان به مکه رسید و در خانه عباس بن عبدالمطلب سکنی گزید. مردم مکه و زائران خانه خدا که از اطراف آمده بودند، به دیدار حضرت شرفیاب میشدند.
- امام (ع) پس از رسیدن دوازده هزار نامه از جانب کوفیان، مسلم بن عقیل را در روز 15 رمضان به عنوان نماینده خویش به سوی کوفه فرستاد.
- امام (ع) طی نامههایی به مردم بصره و کوفه، سزاوارترین مردم برای خلاقت و امام را اهل بیت (ع) معرفی کرد و...
- حضرت با رسیدن نامه مسلم بن عقیل مبنی بر بیعت مردم کوفه با وی و از سوی دیگر برای حفظ حرمت خانه خدا ـ که تصمیم بر قتل آن حضرت، در آن جاگرفته بودند ـ حج را به عمره تبدیل کرد و در هشتم ذی الحجه به رغم مخالفت بسیاری از دوستان، به سوی عراق روانه شد.
قسمتی از آخرین سخنرانیهای حضرت در مکه:
ما اهل بیت به رضای خدا راضی و خشنودیم... هر کس میخواهد در راه ما جانبازی کند و خون خویش را در راه لقای پروردگار نثار نماید، آماده حرکت با ما باشد...
زمان: چهارشبه 9 ذی الحجه 60 هجری

سخن امام حسین (ع) خطاب به فرزدق در این منزلگاه:
اگر پیش آمدها طبق مراد باشد، خدا را بر نعمتهایش شکر گوییم. اگر پیش آمدها بر وفق مراد نبود آن کس که نیتش حق و تقوا بر دلش حکومت میکند، از مسیر صحیح خارج نشود و ضرر نخواهد کرد....
ذات عرق
زمان: دوشنبه 14 ذی الحجه 60 هجری
- حضرت در این منزلگاه به «بشر بن غالب» رسیده و از اوضاع و احوال کوفه پرسیدند؛ وی گفت: «شمشیرها خدمت بنی امیه و دلها با توست.» حضرت او را تصدیق کرد.
- عبدالله بن جعفر، همسر زینب (س) امان نامهای را از استاندار مدینه «عمروبن سعید» که آن ایام در مکه به سر میبرد، گرفت و برای حضرت آورد که مضمون آن چنین بود: «من تو را از ایجاد تفرقه برحذر داشته و از هلاکت تو میترسم! لذا به سوی من برگرد تا در امان من بمانی». حضرت در جواب چنین فرمودند: «کسی که به سوی خدا دعوت کند و عمل نیک انجام دهد و بگوید از مسلمانان هستیم، از خدا و رسولش جدا نمیشود... اگر در نوشتن نامهات خیر مرا آرزو کردهای، خدا پاداش تو را بدهد».
- عبدالله پسران خویش (عون و محمد) را به خدمت در کنار حضرت و جهاد با دشمنان سفارش کرد و خود به سوی مکه بازگشت.
قسمتی از نامه حضرت به «عمروبن سعید» که در این منزلگاه نوشت:
..بهترین امان، امان خداوند است. از خداوند، ترس از او را در دنیا خواهانیم تا در قیامت به ما امان بخشد..
حاجر
زمان: سهشنبه 15 ذی الحجه 60 هجری

- حضرت نامهای را برای تعدادی از مردم کوفه توسط «قیس بن مسهر» فرستاد و چنین نوشت: «نامه مسلم بن عقیل که حاکی از اجتماع شما در کمک و طلب حق ما بود به من رسید خداوند به خاطر نصرت و یاریتان پاداش بزرگی نصیبتان کند... هنگامی که فرستاده من (قیس) بر شما وارد شد در کارتان محکم و کوشا باشید، من همین روزها به شما میرسم.»
- «قیس» را در میان راه دستگیر کردند. او به ناچار نامه امام (ع) را پاره نمود تا از مضمون آن آگاه نشوند سپس او را به قصر دارالاماره نزد عبیدالله بردند. از او خواستند نام افرادی که به حسین (ع) نامه نوشتهاند را افشا کند و یا در برابر مردم به حسین (ع) و پدر و برادرش دشنام دهد. او بالای قصر رفته و ضمن تمجید از علی (ع) و فرزندانش و معرفی خویش، ابن زیاد و یاران او را نفرین کرد و خبر از حرکت حضرت به سوی آنان داد و از مردم خواست دعوت حسین (ع) را اجابت کنند. لذا عبیدالله دستور داد او را از بالای قصر به پایین انداختند و بدنش قطعه قطعه گردید و این چنین به شهادت رسید.
از سخنان امام حسین (ع) در بین راه مکه تا کربلا:
من مرگ را جز سعادت نمیبینم و زندگی با ستمگران را جز ننگ نمیدانم.
خُزَیمیّه
زمان: جمعه 18 ذی الحجه 60 هجری

- حضرت و همراهان یک روز و یک شب در این منزلگاه توقف کردند. زینب کبری (س) هنگام صبح خدمت آن حضرت آمد و عرضه داشت: ای برادر! در نیمههای شب از خیمهها بیرون آمدم، شنیدم هاتفی این دو بیت شعر را میخواند:
اَلا یا عُیًنْ فَاحًتَفٍلی بِجْهًد
فَمُنً یُبًکی عُلَی الشِهُدُاءِ بُعًدی
عُلی قَوًم تَقُودْهْمْ الْمُنایا
بِمٍقْدار اٍلی اٍنْجُازِ وُعًد
(هان ای دیده بسی گریه کن، کیست بعد از من بر این شهدا بگرید. مرگ، این گروه را به جایگاه خویش همی برد تا آن وعده که با خدای خویش کردهاند بجای آرند).
آنگاه حضرت، خواهرش زینب (س) را دلداری داده و دعوت به صبر کرد.
- عدهای پیوستن «زهیر بن قین» به حسین (ع) را در این منزلگاه گفتهاند.
امام حسین (ع) خطاب به زینب کبری (س) در این منزلگاه میفرمایند:
خواهرم! آنچه اراده و مشیت خدا بدان تعلق گرفته، همان خواهدشد.
زرُود
زمان: دوشنبه 21 ذی الحجه 60 هجری

- «زهیر بن قین» که دارای عقیده عثمانی بود، در آن سال مراسم حج را بجای آورده و به کوفه باز میگشت. ناخوشایندترین چیز نزد او فرود آمدن در یک محل با حسین (ع) بود.ولیکن در این منزلگاه به ناچار فرود آمد. در حالی که زهیر با همراهانش مشغول خوردن غذا بود، حضرت از طریق نمایندهای، زهیر را به خیمهاش دعوت کرد، اما او بیاعتنایی کرد. همسرش به او گفت:«سبحان الله پسر رسول خدا ترا میخواند و تو او را اجابت نمیکنی!»، «زهیر» با اکراه به سوی حضرت رفت، اما هنگام مراجعت از خیمه آن حضرت، آثار خوشحالی از چهرهاش نمایان شد و به همراهان گفت: «من به حسین ملحق خواهم شد، هر کس میل دارد در یاری فرزند پیامبر شرکت کند، با ما بیاید و هر کس با ما نیست با او وداع میکنم». لذا همسرش نیز او را رها نکرده و تا واقعه عاشورا و شهادت زهیر، همراه کاروان حسینی بود.
امام حسین(ع) پس از شهادت زهیر فرمودند:
ای زهیر! خدا تو را از لطف و رحمت خویش دور مدارد و قاتلان تو را همانند لعنت شدگان مسخ شده به بوزینه وخوک (از قوم بنی اسرائیل) لعنت نماید.
ثعْلبیّه
زمان: سهشنبه 22 ذی الحجه 60 هجری
- حضرت، شبانه وارد این منزلگاه شد و خبر شهادت «مسلم بن عقیل» و «هانی بن عروه» را به وی دادند.
- پس حضرت فرمود: «انالله و انا الیه راجعون... لا خیر فی العیش بعد هولاء» (همه از خداییم و به سوی او باز میگردیم، پس از اینها زندگی سودی ندارد) آن گاه اشک به صورتش جاری شد و همراهان نیز گریه کردند.
- فرزندان مسلم پس از سؤال حضرت که فرموده بود: نظر شما چیست (اکنون چه خواهید کرد)؟ گفتند: « به خدا سوگند که ما باز نمیگردیم، مگر آنکه انتقام او (پدر) را بگیریم یا ما نیز به شهادت برسیم».
- نوشتهاند: حسین (ع) با یارانش اتمام حجت کرد. اما گروهی که به طمع مال و مقام دنیا با امام آمده بودند، پس از این خبر، از حضرت جدا شدند.
سخن امام حسین(ع) با مردی از اهل کوفه دراین منزلگاه:
به خدا سوگند که اگر تو را در مدینه ملاقات میکردم، اثر جبرئیل را در خانه ما، و نزول او برای وحی به جدم را به تو نشان میدادم. ای برادر! عموم مردم دانش را از ما برگرفتند...
زمان: چهارشنبه 23 ذی الحجه 60 هجری

- حضرت (ع) خبر شهادت مسلم و هانی و همچنین عبدالله بن بقطر را در این منزلگاه به یارانش داد. سپس فرمودند: «شیعیان کوفه ما را بی یار و یاور گذاشتهاند. هر کس از شما بخواهد، میتواند باز گردد و از سوی ما حقی بر گردنش نیست». نوشتهاند: گروهی دیگر از همراهان بی وفای امام (ع) در این منزلگاه از گرد حضرت پراکنده شدند.
- امام حسین (ع) عبدالله بن بقطر را به سوی مسلم فرستاده بود که در میان راه دستگیر و نزد عبیدالله بن زیاد بردند. او در بالای قصر دارالاماره، در مقابل مردم خود را نماینده امام حسین(ع) معرفی و بر یاری او تاکید نمود و آنها را بر یزید ملعون شوراند. به دستور ابن زیاد او را از بالای قصر به زیر انداخته و به شهادت رساندند.
امام حسین(ع) در جواب مردی که از آیه «یوم ندعوا کل اناس بامامهم» پرسیده بود، فرمودند:
پیشوایی مردم را به راه راست هدایت کرد و گروهی اجابت کردند، و پیشوایی مردم را به گمراهی دعوت کرد و گروهی اجابت کردند. گروه اول در بهشت و گروه دوم در دوزخ خواهند بود.
بَطْن العقبه
زمان: جمعه 25 ذیالحجه 60 هجری
- پیرمردی به حضرت گفت: « به خدا سوگند از همین جا برگرد، زیرا در این سفر جز با نیزه و شمشیر مواجه نخواهی گشت. اگر آنها که ترا دعوت کردند، بار جنگ را هم به دوش میگرفتند و امور را برایتان مهیا میکردند و سپس بر آنها وارد میشدید، یک حرفی بود. اما با وضعیت پیش آمده ادامه راه را به صلاح تو نمیدانم». حضرت فرمودند: «این مطلب برای من واضح و رأی همان است که دیدهای، ولی کسی بر مقدرات الهی پیروز نخواهد شد».
- امام (ع) خطاب به یارانش میفرمایند: «نمیبینم خود را جز اینکه کشته خواهم شد». یاران علت را که پرسیدند، فرمودند: «در خواب دیدم سگانی به من یورش برده و در میان آنها سگی از همه درندهتر است و مرا قطعه قطعه میکنند».
از سخنان امام حسین (ع) در این منزلگاه:
بنی امیه مرا رها نکنند تا جان مرا بگیرند. هرگاه چنین کنند، خدا بر آنان کسانی را مسلط خواهد کرد که آنها را ذلیل و خوار خواهدساخت.
زمان: شنبه 26 ذی الحجه 60 هجری

- حضرت در منزلگاه شراف دستور دادند که آب فراوان برداشته و صبحگاهان حرکت کنند. در میان راه و هنگام ظهر به لشکری برخوردند و امام (ع) با سرعت و قبل ازدشمن در منزل «ذوحسم» مستقر شد. آن گاه امام (ع) فرمان دادند تا لشکر دشمن و نیز اسبان آنان را سیراب کنند.
- لشکر امام حسین (ع) و لشکر دشمن (به فرماندهی حُر) نماز ظهر و عصر را به امامت حضرت خواندند.
- امام (ع) سپاه حر را چنین خطاب فرمودند: «...ما اهل بیت سزاوارتر به ولایت و حکومت بر شما هستیم از مدعیانی که براساس عدالت رفتار نمیکنند و در حق شما ستم روا میدارند. ای مردم! من به سوی شما نیامدم مگر آنکه دعوتم کردید. پس اگر از آمدنم ناخشنودید، باز گردم». تا حضرت (ع) خواست برگردد، حر مانع گشت. حضرت فرمودند: «مادرت به عزایت بنشیند! چه میخواهی؟ حر گفت: مامورم که تو را به نزد عبیدالله بن زیاد ببرم. حال اگر نمیپذیری، حداقل راهی را انتخاب کن که نه به کوفه باشد و نه به مدینه.
از سخنان حضرت در این منزلگاه:
مگر نمیبینید که به حق عمل نمیشود و از باطل پرهیز نمیشود. در این حال، سزاوار است که مومن، لقای پروردگار را طلب نماید.
زمان: یکشنبه 27 ذی الحجه 60 هجری

لشکر امام حسین (ع) و سپاه حر که به موازات و نزدیک همدیگر حرکت میکردند، در این محل فرود آمدند. حضرت در این منزلگاه لشکریان حر را مخاطب قرارداده، چنین فرمودند: «بنی امیه به فرمان شیطان از اطاعت خدا سرپیچی نموده و فساد کردند. حدود خدا را اجرا نکرده و بیت المال را منحصر به خود ساختند. حرام خدا را حلال و حلال خدا را حرام کردند... شما به من نامهها نوشتید و گفتید که با من بیعت کردهاید، حال اگر به بیعت خویش با من پایبند بمانید کار عاقلانهای کردهاید که من فرزند دخت پیامبر (س) و اسوهای برای شما هستم. اگر بیعتتان را بشکنید، سوگند به جانم! که از شما هم بعید نیست، چرا که با پدرم «علی» و برادرم «حسن» و پسرعمویم «مسلم» پیمان شکنی کردید. بدانید اگر چنین کنید سعادت خوتان را از دست دادهاید».
از سخنان حضرت در این منزلگاه:
ای مردم! رسول خدا فرمود: «هر کس سلطان ستمگر، پیمان شکن، حلال کننده حرامها و مخالف با سنت رسول خدا را ببیند و در برابر او برنخیزد، جایگاهش با او در جهنم است.
زمان: دوشنبه 28 ذی الحجه 60 هجری

- چند تن از اهل کوفه با حضرت ملاقات کرده و اوضاع شهر را چنین توصیف کردند: «به اشراف کوفه رشوههایی گزاف دادهاند و اینک یک دل و یک زبان با تو دشمنی میورزند و سایر مردم دلشان با توست. اما فردا شمشیرهایشان به روی تو کشیده میشود».
- امام (ع) از آنها درباره فرستادهاش «قیس بن مسهر» پرسید، گفتند: «وی را پس از دستگیری بالای قصر دارالاماره برده تا شما و پدرتان را لعنت کند، اما او بر شما و پدرتان درود فرستاد و ابن زیاد و پدرش را لعنت کرد، و آمدنتان را خبر داد. از این رو ابن زیاد دستور داد او را از بالای قصر به زمین انداخته و به شهادت رساندند». در این هنگام اشک از چشمان حضرت سرازیر گشت و این آیه شریفه را تلاوت نمود:
« من المومنین رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه، فمنهم من قضی نحبه و منهم من یتنظر و ما بدلوا تبدیلا»
از میان مومنان مردانی هستند بر سر پیمان خود با خدا ایستادگی کرده و به عهد خویش وفا کردند «به (شهادت رسیدند» و برخی دیگر در انتظار شهادتاند...)
امام حسین (ع) هنگام شنیدن خبر شهادت «قیس» در این منزلگاه چنین دعا فرمود:
خداوندا! برای ما و شیعیان ما در نزد خود جایگاه والایی قرارده و در جوار رحمت خود جمع بفرما.
زمان: چهارشنبه اول محرم الحرام 61 هجری
- گروهی از اهل کوفه در این منزلگاه خیمه زده بودند، حضرت از آنها پرسیدند: آیا به یاری من میآیید؟ بعضی گفتند: دل ما رضایت به مرگ نمیدهد و بعضی دیگر گفتند: ما زنان و فرزندان زیادی داریم، مال بسیاری از مردم نزد ماست و خبر از سرنوشت این جنگ نداریم، لذا از یاری تو معذوریم.
- حضرت به جوانان امر کردند که آب بردارند و شبانه حرکت کنند. امام (ع) همانگونه که سوار بر مرکب بود، مختصری به خواب رفت. پس از بیداری کلمه استرجاع (انالله و اناالیه راجعون) را تکرار میکردند. «علی اکبر (ع)جلو رفت و علت را جویا شد؛ حضرت فرمودند: اسب سواری جلو من در خواب ظاهر شد و گفت: این قوم شبانگاه در حرکت است و مرگ به استقبالشان میآید.» علی اکبر(ع) گفت: «پدرم! آیا ما بر حق نیستیم؟» حضرت فرمودند: «سوگند به خدا که ما برحقیم» علی اکبر(ع) گفت: «پس ما را باکی از مرگ نیست». امام فرمودند: «خدا تو را جزای خیر دهد».
امام حسین (ع) در این منزل به عبیدالله جعفی چنین فرمود:
پس اگر ما را یاری نمیکنی خدای را بپرهیز از اینکه جزو کسانی باشی که با ما میجنگند. سوگند به خدا اگر کسی فریاد ما را بشنود و ما را یاری نکند، خدا او را به رو در آتش میافکند.
نینوا (وکربلا)
زمان: پنجشنبه دوم محرم الحرام 61 هجری

- «نینوا» جایی است که حر دستور یافت حضرت را در بیابانی بیآب و علف و بیدژ و قلعه فرود آورد. امام (ع) برای اقامت در محل مناسبتری، به حرکت خود ادامه دادند تا به سرزمینی رسیدند. اسم آنجا را سؤال فرمودند؛ تا نام کربلا را در جواب شنیدند، پس گریستند و فرمودند: «پیاده شوید، اینجا محل ریختن خون ما و محل قبور ماست. و همین جا قبور ما زیارت خواهد شد، و جدم رسول خدا چنین وعده داد». سپس اصحاب امام (ع) پیاده شدند و بار و اثاثیه را فرود آوردند. سپاه حر نیز در ناحیه دیگری در مقابل امام اردو زدند.
- حضرت (ع) اهل بیت خود را جمع کرده، نظری برآنها افکندند و گریستند. سپس فرمود: «خدایا! ما را از حرم جدمان راندند، و بنی امیه در حق ما ستم روا داشتند. خدایا! حق ما را از ستمگران بستان و بر دشمنان پیروز گردان».
- عبیدالله بن زیاد نامهای بدین مضمون برای حضرت نوشت: خبر ورود تو به کربلا رسید. من از جانب معاویه مامورم سر بر بالین ننهم تا تو را بکشم و یا به حکم من و حکم یزید بن معاویه بازآیی! والسلام. امام (ع) فرمودند: این نامه را جوابی نیست! زیرا بر عبیدالله عذاب الهی لازم و ثابت است.
امام حسین(ع) چون نامه ابن زیاد را خواند، فرمودند:
رستگار نشوند آن گروهی که خشنودی مردم را با غضب پروردگار خریدند. (خشنودی مردم را بر غضب خدا مقدم داشتند).
زمان: جمعه سوم محرم الحرام 61 هجری

- عمر بن سعد با لشکری چهارهزار نفره از اهل کوفه وارد کربلا شد. برخی نوشتهاند: قبیله عمربن سعد (بنی زهره) نزد او آمده و او را سوگند دادند تا از این کار (داوطلب جنگ با امام حسین(ع)) برحذر باشد تا باعث دشمنی میان آنها و «بنی هاشم» نگردد. از طرفی یکی از دو فرزندش به نام «حفص» او را به مقاتله با حسین(ع) تشویق مینمود و دیگری او را برحذر میداشت! لذا «حفص» همراه پدر برای جنگ با حسین (ع) به کربلا آمد.
- عمربن سعد شخصی را نزد حضرت فرستاد تا از علت آمدنش به این سرزمین جویا شود. حضرت فرمود: «مردم شهر شما به من نامه نوشته و مرا دعوت کردهاند و اگر از آمدنم ناخوشنودید باز خواهم گشت! عمربن سعد تا از پیام امام (ع) مطلع گشت، گفت: «امیدوارم خدا مرا از جنگ با حسین برهاند!»
سخن امام حسین (ع) هنگام ورود به کربلا:
مردم، بندگان دنیا هستند و دین آنها جز سخن بر زبانشان نیست. تا آنگاه که زندگیشان بچرخد، دنبال دین میروند. و هر گاه بنای امتحان و آزمایش پیش آید، دینداران بسیار اندک میشوند...
کربلا
زمان: شنبه چهارم محرم الحرام 61 هجری

- «عبیدالله بن زیاد» در مسجد کوفه مردم را چنین خطاب کرد: « ای مردم! خاندان ابوسفیان را آزمودید و آنها را چنان که میخواستید، یافتید! و یزید را میشناسید که دارای رفتار و روشی نیکوست که به زیردستان احسان میکند و بخششهای او بجاست! و پدرش نیز چنین بود! اکنون یزید دستور داده تا بین شما پولی را تقسیم نمایم و شما را به جنگ با دشمنش حسین بفرستم». سپس دستور داد در تمام شهر ندا کنند و مردم را برای جنگ آماده حرکت سازند.
- «شمربن ذی الجوشن» با چهار هزار جنگجو، «یزید بن رکاب» با دو هزار جنگجو، «حسین بن نمیر» با چهار هزار جنگجو، «مضایر بن رهینه» با سه هزار جنگجو، و «نصربن حرشه» با دو هزار جنگجو برای جنگ با حسین (ع) اعلام آمادگی کرده و حرکت به سوی کربلا را آغاز کردند.
امام (ع) در پاسخ «قیس بن اشعث» که سفارش به بیعت با یزید میکرد، فرمود:
نه، به خدا سوگند، نه دست ذلت بر دست آنان میگذارم و نه مانند بردگان از صحنه جنگ فرار میکنم.
کربلا
زمان: یکشنبه پنجم محرم الحرام 61 هجری

- نیروهای پراکنده در سطح شهر کوفه کم کم جمع شده و به لشکر عمربن سعد میپیوندند. نوشتهاند: شبث بن ربعی با هزار سوار به سوی کربلا روان شد.
- عبیدالله عدهای را ماموریت داد تا در مسیر به سوی کربلا بایستند و از حرکت کسانی که به قصد یاری حسین (ع) از کوفه خارج میشوند، جلوگیری کنند.
- چون گروهی از مردم میدانستند که جنگ با امام حسین(ع) در حکم جنگ با خدا و پیامبر است، در اثنای راه از لشکر دشمن جدا شده و فرار میکردند. نوشتهاند: فرماندهای که از کوفه با هزار رزمنده حرکت کرده بود چون به کربلا میرسید، سیصد یا چهارصد نفر همراه او بودند و بقیه چون اعتقادی به این جنگ نداشتند، اقدام به فرار میکردند.
از سخنان امام حسین (ع) با سپاه دشمن:
هیهات! ما به ذلت تن نخواهیم داد. خدا و رسول او و مؤمنان هرگز برای ما ذلت و خواری را نپسندیدند. دامنهای پاکی که ما را پروریده، و سرهای پرشور و مردان غیرتمند؛ هرگز طاعت فرومایگان را بر کشته شدن مردانه ترجیح ندهند.
زمان: دوشنبه ششم محرم الحرام 61 هجری

- عمربن سعد، نامهای را از عبیدالله دریافت میدارد که مضمون آن چنین است: من از لشکر سواره و پیاده چیزی را از تو فروگذار نکردم، و توجه داشته باش که مأمورانی سپردهام تا هر روز وضعیت را به من گزارش کنند.
- حبیب بن مظاهر از حضرت اجازه میگیرد تا نزد طایفهای از بنی اسد ـ که در آن نزدیکیها زندگی میکردند ـ رفته و آنان را به یاری فرا خواند، حضرت اجازه دادند. «حبیب» نزد آنها رفت و گفت: «امروز از من فرمان برید و به یاری حسین بشتابید تا شرف دنیا و آخرت از آن شما باشد». تعداد 90 نفر بپاخواستند و حرکت کردند، اما در میان راه با لشکر عمربن سعد برخورد کردند و چون تاب مقاومت نداشتند، پراکنده شده و برگشتند. «حبیب» به نزد حضرت رسید و جریان را تعریف نمود. حسین(ع) گفت: «لاحول و لا قوه الا بالله»
نامه امام حسین (ع) از کربلا به برادرش محمدبن حنفیه و بنی هاشم:
مثل اینکه دنیا اصلاً وجود نداشته (این گونه دنیا بی ارزش و نابود شدنی است) و آخرت همیشگی و دائم بوده و هست.
زمان: سهشنبه هفتم محرم الحرام 61 هجری

- تعداد نظامیانی که لباس و سلاح جنگی و حقوق از حکومت غاصب بنی امیه گرفته و به جنگ امام حسین(ع) آمده بودند را، بالغ بر 30 هزار جنگجو نوشتهاند.
- عمر بن سعد نامهای بدین مضمون از عبیدالله دریافت کرد که: با سپاهیان خود بین امام حسین(ع) و اصحابش و آب فرات فاصله بینداز به طوری که حتی قطرهای آب به امام (ع) نرسد، همان گونه که از دادن آب به عثمان بن عفان خودداری شد! عمر بن سعد 500 سوار را در کنار شریعه فرات مستقر کرد. یکی از آنها فریاد زد: حسین!... به خدا سوگند که قطرهای از این آب را نخواهی آشامید تا از عطش جان دهی! حضرت فرمودند: «خدایا! او را از تشنگی هلاک کن و هرگز او را مشمول رحمتت قرار مده». حمید بن مسلم میگوید به چشم خود دیدم که نفرین امام (ع) عملی گشت.
امام حسین (ع) سپاه دشمن را چنین نفرین کرد:
بار خدایا! باران آسمان را از اینان دریغ کن، و بر ایشان تنگی و قحطی (همچون سالهای یوسف) پدید آور، و آن غلام ثقفی (حجاج بن یوسف) را برایشان بگمار تا جام زهر به ایشان بچشاند، و انتقام من و اصحاب و اهل بیت و شیعیان مرا از اینان بگیرد.
کربلا
زمان: چهارشنبه هشتم محرم الحرام 61 هجری

- هر لحظه تب عطش در خیمهها افزون میشد، امام (ع) برادرش عباس را به همراه عدهای شبانه حرکت داد. آنها با یک برنامه حساب شده، صفوف دشمن را شکسته و مشکها را پر از آب کردند و به خیمهها برگشتند.
- ملاقات امام (ع) با عمر بن سعد:
حضرت فرمودند: « ای پسر سعد! آیا با من مقاتله میکنی و از خدا هراسی نداری؟ ابن سعد گفت: « اگر از این گروه جدا شوم، خانهام را خراب و اموالم را از من میگیرند و من برحال افراد خانوادهام از خشم ابن زیاد بیمناکم». حضرت فرمودند: « تو را چه میشود؟ خدا جان تو را به زودی در بستر بگیرد و تو را در روز قیامت نیامرزد... گمان میکنی که به حکومت ری و گرگان خواهی رسید؟ به خدا سوگند چنین نیست و به آرزویت نخواهی رسید».
- عبیدالله طی نامهای عمر بن سعد را تهدید به عزل و برکناری کرده، میگوید: « اگر از فرمان من سرباز زنی، مسئولیت لشکر را به شمر بن ذی الجوشن واگذار خواهم کرد.
سخن امام حسین(ع) با یارانش:
ای بزرگ زادگان! صبر پیشه کنید که مرگ جز پلی نیست که شما را از سختی و رنج عبور داده و به بهشت پهناور و نعمتهای همیشگی آن میرساند.
کربلا
زمان: پنجشنبه نهم محرم الحرام 61 هجری

- شمر خود را به خیام امام (ع) رسانده، ضمن صدا کردن حضرت عباس و دیگر فرزندان ام البنین، میگوید: « برای شما از عبیدالله امان نامه گرفتم». آنها متفقاً گفتند: «خدا تو را و امان نامه تو را لعنت کند، ما امان داشته باشیم ولی پسر دختر پیامبر امان نداشته باشد؟»
- امام حسین (ع) توسط حضرت عباس از دشمن یک شب را برای نماز، راز و نیاز با خدا و تلاوت قرآن مهلت میگیرد.
- حفر خندق در اطراف خیام برای مقابله با شبیخون دشمن و قطع کردن راه ارتباطی دشمن با خیام از سه طرف، که فقط از یک قسمت ارتباط برقرار باشد و یاران امام (ع) در آنجا مستقر بودند. این تدبیر امام (ع) برای اصحاب بسیار سودمند بود.
- گروهی از لشکر عمر بن سعد به سپاه امام (ع) میپیوندند.
سخن امام (ع) خطاب به دشمن:
وای بر شما! چه زیانی میبرید اگر سخن مرا بشنوید؟! من شما را به راه راست میخوانم. اما شما از همه فرامین من سرباز میزنید و سخن مرا گوش نمیدهید، چرا که شکمهای شما از مال حرام پرشده و بردلهای شما شقاوت نهاده شده است.
کربلا
زمان: دهم محرم الحرام 61 هجری
- امام (ع) با یارانش نماز صبح را به جماعت خواندند و سپس با آنها چنین سخن گفت:«...خدا به شهادت من و شما فرمان داده است. بر شما باد که صبر و شکیبایی را پیشه خود سازید».
- حضرت (ع) «زهیر بن قین» را فرمانده راست سپاه، و حبیب بن مظاهر را فرمانده چپ سپاه گمارد و پرچم را به دست برادرش حضرت عباس سپرد. گرچه سپاه دشمن به خیمهها نزدیک میشد، ولی حضرت تیری نینداخت چون میفرمودند: «دوست ندارم که آغازگر جنگ با این گروه باشم». عمربن سعد تیر را بر کمان نهاده و به سوی یاران امام انداخت و گفت: «گواه باشید که اول کسی بودم که به سوی لشکر حسین تیر انداختم!» سپس سپاهیان عمربن سعد تیر بر کمان نهاده و از هر طرف یاران حسین(ع) را نشانه رفتند. امام (ع) فرمودند: «یاران من! بپاخیزید و به سوی مرگ (شهادت) بشتابید، خدا شما را بیامرزد». در حمله اول بالغ بر چهل تن شهید شدند و سپس یاران باقی مانده هر کدام به نوبت به تنهایی به میدان رزم شتافته و به شهادت میرسیدند و بعد از آنها نوبت به خاندان بنی هاشم رسید و آنها نیز شربت شهادت را نوشیدند.
- امام حسین (ع) که یکه و تنها مانده بود، نگاهی به اجساد مطهر شهدا کرده و آنها را صدا میکرد. حضرت (ع) برای وداع آخرین به سوی خیام آمد، آنگاه در حالی که شمشیرش را از غلاف بیرون آورده بود در برابر دشمن قرارگرفت و جنگ نمایانی کرد. دشمن از هر طرف وی را محاصره نمود. ناگاه تیری سه شعبه به قلب مبارکش اصابت کرد و در حالی که یکصد و چند نشانه تیر و نیزه بر پیکرش بود، نقش بر زمین گشت و روح مبارکش به ملکوت اعلی پیوست. اما شیون زنان، کودکان و حتی فرشتگان الهی بلند شد......
السلام علی القتیل العبرات......

منابع و مآخذ:
• مقتل (مقرم) ترجمه عزیزالله عطاردی.
• خلاصه تاریخ اسلام (رسولی محلاتی)، تلخیص چنارانی.
• زندگانی حضرت ابی عبدالله الحسین (ع)، (عمادزاده).
• سخنان حسین بن علی (ع) از مدینه تا شهادت، (محمدصادق نجمی)
• قصه کربلا، (علی نظری منفرد).
• وقعه الطف لابی مخنف (تحقیق: محمدهادی الیوسفی).
الحسین فی طریقه الی الشهاده (السید علی الهاشمی).
برگرفته از سایت مناسبت ها
http://www.monasebatha.com
از همراهی شما شما متشکریم
در غرفه دوم هم ما را همراهی کنید.
لطفا برای مشاهده غرفه دوم به : آدرس ذیل مراجعه فرمائید http://entezarsorkh.blogfa.com
سلام
ممنون
شکر خدا که سینه زنیم و سینه برای تو می زنیم
شکر خدا که سینه ی ما هست جای تو
مادرت فاطمه ما را از دم خریده برای تو
لطفا از وبلاگ ما هم بازدید نمایید.
ببخشید لینک وباگ رو یادم رفت بدم!
http://palestine-savior.blogsky.com/
سلاح من ، قلم من
سلاحی که دشمن بیشتر از بمب اتم از آن می ترسد!
یاعلی
جناب محمودی بزرگوار و عزیزالقدر کد ثانیه شمار غیبت تقدیم حضور شما :
<!-- start with http://Mjm-Eng.Blogfa.com --><center><EMBED
src=http://flashmanavi.persiangig.com/shomareshgar/gheybat1.swf
width=209 height=250 type=application/x-shockwave-flash
wmode="transparent"></center><br><!-- End with http://Mjm-Eng.Blogfa.com -->
سلام استاد،لطف کردید وقابل دونستید بنده رو،اگر وقت کردید به دیگروبلاگهام سربزنید وراهنماییم کنید
emame110.blogfa
haqiqatemahz21.blogfa
درضمن باافتخار دراین دووبلاگ لینک شدید
با سلام و احترام
ممنون از اینکه انقدر کامل و جامع نوشتین ...
اجرتون با امام حسین (ع)
اللهم عجل لولیک الفرج
باسلام
ممنون از حضورتون
بازم این طرفا بیاین مارو فراموش نکنید
شما هم با افتخار لینک شدید
التماس دعای بسیار در این ایام
مَـشک بـرداشت که سیـراب کـند دریـا را
رفـت تـا تـشنـگی اش آب کـند دریـا را
آب روشن شد وعکـس قـمر افتاد در آب
مـاه میخواست که مهتاب کند دریا را
تـشنه میخواست ببیند لـب او را دریا
پـس ننـوشیدکه سیراب کند دریـا را
[گل] سلام. با پخش کننده جدید و غمگین " درد دل حضرت رقیه (س) در شب آخر عمر ایشان با امام حسین (ع) " و چندین پُست محرّمی به یاد شما استاد عزیز هستیم.
امشب شب حضرت عباس باوفاست. التماس دعا از حضرتعالی.
ஜ▬▬▬ ●☫● ▬▬▬ஜ اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلِّیکَ الفَرَج ஜ▬▬▬ ●☫● ▬▬▬ஜ
[گل]
http://Mjm-Eng.blogfa.com
[گل]
http://Cyber-OfficerS.blogfa.com
[گل]
ஜ▬▬▬●●●▬▬▬ஜ مـــ‗__‗ـــیرزابیـ‗__‗ـگے ஜ▬▬▬●●●▬▬▬ஜ
عاشورا، گلستانی است با سَروْهای سرخ شهادت و نخلهای ارغوانی ایثار و خون، و دانشگاهی است که هر سالک الی اللّه باید آن را ببیند.
خون حسین(علیه السلام) و یارانش، قبله نمای کمال و سعادت است.
فرا رسیدن تاسوعا و عاشورای حسینی تسلیت باد
التماس دعا
***سـفر مجازی به حــرم عـشــق***
به روزیم ومنتظر حضور گرم وهمچنین نظرات ارزشمند شما...
التمـاس دعا در این شبها