غدیر - عاشورا - انتظار

عقیدتی - سیاسی (اسلامی) به وبلاگ خودتان خوش امدید

غدیر - عاشورا - انتظار

عقیدتی - سیاسی (اسلامی) به وبلاگ خودتان خوش امدید

زینب سلام الله علیها پیام آور عاشورا

یا امام زمان یا حجت ابن الحسن (جانم فدای خاک قدوم توباد)

ایام رحلت جانکاه عمه عزیزت حضرت زینب را به پیشگاه مقدست و به همه شیعیانت تسلیت عرض می نمایم

۱۳ ماه رجب زاد روز مولود کعبه مبارک باد

صلی الله علیک یا امیر المومنین یا علی ابن ابیطالب

یا حجة الله علی خلقه

 مولای من

  بار دیگر سیزدهم ماه رجب  سالـروز میـلادت ،  ای قـامـت رسای امامت و ولایت در هاله ای از   شور و عشق فرا رسید .

مولاجان

 بار دیگر شیعیانت سالروز میلادت را در غربت   شبهای طولانی غیبت وانتظارظهورفرزندت امام مهدی (عج) درایران اسلامی ، کشور عشق ، ایثار، شهادت ، گرامی داشته و به جشن و سرور نشسته اند.

مولای من :  این روز خجسته را به پیشگاه مقدست و به فرزند برومندت امام عصر(عج) و بهمه شیعیان ، دوستـدارانـت بویژه نگاهبانان و پیکارگران  همیشه بیدار مدافع حریم ولایـت و امـامـت  تبریک وتـهنیت عـرض نموده واز درگاه قادر متعال آرزومندیم که به یمن این روز خجسته چشمان خسته از انتظار همه عدالت خواهان ومشتاقان را به ظهور دولت جـهانـی امام مهدی عج منجی عالم انسانیت روشن و جهان را از از شر وجود ناپاکان و استعمار گران آمریکا و صهیونیسم بین المللی  پاک گرداند .، که ما به وعده الهی و آن روز موعود دلخوشیم و در انتظار.   الهم عجل لولیک الفرج والنصر بمناسبت این روز خجسته در خصوص حب مولای متقیان و رهبر تقوی پیشگان نظرتان را بهموضوع ذیل تخت عنوان (0حب عای در قرآن )) به قلم استاد شهید رحمت الله علیه جلب می نمایم  

حب على در قرآن و سنت

کتاب: مجموعه آثار، جلد 16، ص 278

نویسنده: شهید مرتضى مطهرى

بحثهاى گذشته ارزش و اثر محبت را روشن ساخت و ضمنا معلوم گشت که عشق پاکان وسیله‏اى است‏براى اصلاح و تهذیب نفس،نه اینکه خود هدف باشد.اکنون باید ببینیم اسلام و قرآن محبوبى را براى ما انتخاب کرده‏اند یا نه.

قرآن سخن پیامبران گذشته را که نقل مى‏کند مى‏گوید همگان گفتند:«ما از مردم مزدى نمى‏خواهیم،تنها اجر ما بر خداست‏».اما به پیغمبر خاتم خطاب مى‏کند:

قل لا اسالکم علیه اجرا الا المودة فى القربى (1) .

بگو از شما مزدى را درخواست نمى‏کنم مگر دوستى خویشاوندان نزدیکم.

اینجا جاى سؤال است که چرا سایر پیامبران هیچ اجرى را مطالبه نکردند و نبى اکرم براى رسالتش مطالبه مزد کرد،دوستى خویشاوندان نزدیکش را به عنوان پاداش رسالت از مردم خواست؟

قرآن خود به این سؤال جواب مى‏دهد:

قل ما سالتکم من اجر فهو لکم ان اجرى الا على الله (2) .بگو مزدى را که درخواست کردم چیزى است که سودش عاید خود شماست.مزد من جز بر خدا نیست.

یعنى آنچه را من به عنوان مزد خواستم عاید شما مى‏گردد نه عاید من.این دوستى کمندى است‏براى تکامل و اصلاح خودتان.این اسمش مزد است و الا در حقیقت‏خیر دیگرى است که به شما پیشنهاد مى‏کنم،از این نظر که اهل البیت و خویشان پیغمبر مردمى هستند که گرد آلودگى نروند و دامنى پاک و پاکیزه دارند(حجور طابت و طهرت)،محبت و شیفتگى آنان جز اطاعت از حق و پیروى از فضایل نتیجه‏اى نبخشد و دوستى آنان است که همچون اکسیر،قلب ماهیت مى‏کند و کامل ساز است.

مراد از«قربى‏»هر که باشد مسلما از برجسته‏ترین مصادیق آن على علیه السلام است. فخر رازى مى‏گوید:

«زمخشرى در کشاف روایت کرده:«چون این آیه نازل گشت،گفتند:یا رسول الله! خویشاوندانى که بر ما محبتشان واجب است کیانند؟فرمود:على و فاطمه و پسران آنان‏».

از این روایت ثابت مى‏گردد که این چهار نفر«قرباى‏»پیغمبرند و بایست از احترام و دوستى مردم برخوردار باشند،و بر این مطلب از چند جهت مى‏توان استدلال کرد:

1.آیه الا المودة فى القربى .

2.بدون شک پیغمبر فاطمه را بسیار دوست مى‏داشت و مى‏فرمود:«فاطمه پاره تن من است.بیازارد مرا هر چه او را بیازارد»و نیز على و حسنین را دوست مى‏داشت، همچنانکه روایات بسیار و متواتر در این باب رسیده است.پس دوستى آنان بر همه امت واجب است (3) زیرا قرآن مى‏فرماید:

«و اتبعوه لعلکم تهتدون‏» (4) از پیغمبر پیروى کنید، شاید راه یابید و هدایت‏شوید. و باز مى‏فرماید: «لقد کان لکم فى رسول الله اسوة حسنة‏» (5) از براى شماست در فرستاده خدا سرمشقى نیکو. و اینها دلالت مى‏کند که دوستى آل‏محمد - که على و فاطمه و حسنین هستند - بر همه مسلمین واجب است.» (6)

از پیغمبر نیز راجع به محبت و دوستى على روایات بسیارى رسیده است:

1. ابن‏اثیر نقل مى‏کند که پیغمبر خطاب کرد به على و فرمود:

« یا على! خداوند تو را به چیزهایى زینت داد که پیش بندگان او زینتى از آنها محبوبتر نیست: کناره‏گیرى از دنیا; آنچنان قرارت داد که نه تو از دنیا چیزى بهره‏مند شوى و نه آن از تو. به‏تو بخشید دوستى مساکین را; آنان به امامت تو خشنودند و تو نیز به پیروى آنان از تو. خوشا به حال کسى که تو را دوست‏بدارد و در دوستى‏ات راستین باشد، و واى بر کسى که با تو دشمنى کند و علیه تو دروغ گوید.» (7)

2. سیوطى روایت مى‏کند که پیغمبر فرمود:

«دوستى على ایمان است و دشمنى وى نفاق.» (8) 5

3. ابونعیم روایت مى‏کند که پیغمبر خطاب به انصار کرد و فرمود:

آیا راهنمایى کنم شما را به چیزى که اگر بدان چنگ بزنید، بعد از من هرگز گمراه نشوید؟گفتند:آرى یا رسول الله!فرمود:این،على است.دوستش بدارید به دوستى من و احترامش کنید به احترام من،که خداوند به وسیله جبرئیل فرمانم داد که این را براى شما بگویم.» (9)

و نیز اهل سنت روایاتى از پیغمبر اکرم نقل کرده‏اند که در آن روایات نگاه به چهره على و سخن فضایل على،عبادت شمرده شده است:

1.محب طبرى از عایشه روایت مى‏کند که گفت:

«پدرم را دیدم به صورت على بسیار نگاه مى‏کرد.گفتم:پدر جان!تو را مى‏بینم که به صورت على بسیار مى‏نگرى.گفت:دخترک!از پیغمبر خدا شنیدم که گفت:نگاه به چهره على عبادت است.» (10)

2.ابن حجر از عایشه روایت مى‏کند که پیغمبر گفت:

«بهترین برادران من على است و بهترین عموهاى من حمزه است،و یاد على و سخن از او عبادت است.» (11) على محبوبترین افراد بود در پیشگاه خدا و پیغمبر،و قهرا بهترین محبوبهاست.انس بن مالک مى‏گوید:

«هر روز یکى از فرزندان انصار کارهاى پیغمبر را انجام مى‏داد.روزى نوبت من بود.ام ایمن مرغ بریانى را در محضر پیغمبر آورد و گفت:یا رسول الله!این مرغ را خود گرفته‏ام و به خاطر شما پخته‏ام.حضرت گفت:خدایا محبوبترین بندگانت را برسان که با من در خوردن این مرغ شرکت کند.در همان هنگام در کوبیده شد.پیغمبر فرمود:انس!در را باز کن.گفتم:خدا کند مردى از انصار باشد.اما على را پشت در دیدم. گفتم:پیغمبر مشغول کارى است،و برگشتم سرجایم ایستادم.بار دیگر در کوبیده شد. پیغمبر گفت:در را باز کن.باز دعا مى‏کردم مردى از انصار باشد.در را باز کردم. باز على بود.گفتم:پیغمبر مشغول کارى است،و برگشتم بر سر جایم ایستادم.باز در کوبیده شد.پیغمبر فرمودند:انس!برو در را باز کن و او را به خانه بیاور.تو اول کسى نیستى که قومت را دوست دارى.او از انصار نیست.من رفتم و على را به خانه آوردم و با پیغمبر مرغ بریان را خوردند.» (12)

پى‏نوشت‏ها:

1- شورى/23.

2- سبا/47.

3- محبت پیغمبر نسبت‏به آنان جنبه شخصى ندارد،یعنى تنها بدین جهت نیست که مثلا فرزند یا فرزندزاده او هستند،و اگر کسى دیگر هم به جاى آنها مى‏بود پیغمبر آنها را دوست مى‏داشت.پیغمبر از آن جهت آنها را دوست مى‏داشت که آنها فرد نمونه بودند و خدا آنها را دوست مى‏داشت و الا پیغمبر اکرم فرزندان دیگرى هم دوست مى‏داشت که آنها فرد نمونه بودند و خدا آنها را دوست مى‏داشت و الا پیغمبر اکرم فرزندان دیگرى هم داشت که نه او با آنها به این شکل محبت داشت و نه امت چنین وظیفه‏اى داشتند.

4- اعراف/158.

5- احزاب/21.

6- التفسیر الکبیر فخر رازى،ج‏27/ص‏166،چاپ مصر.

7- اسد الغابة،ج 4/ص‏23.

8- کنز العمال.جمع الجوامع سیوطى،ج‏6/ص‏156.

9- حلیة الاولیاء،ج 1/ص‏63.روایات در این باب بسیار زیاد است و ما در کتب معتبر اهل سنت‏به متجاوز از نود روایت‏برخوردیم که همه در موضوع دوستى و محبت امیر المؤمنین است.در کتب شیعه نیز روایات بسیار زیادى وارد شده است و مرحوم مجلسى در ج‏39 بحار الانوار،چاپ جدید،بابى در حب و بغض امیر المؤمنین منعقد کرده است و در آن باب صد و بیست و سه روایت نقل کرده است.

10- الریاض النضرة،ج 2/ص‏219،و در حدود بیست روایت دیگر تا آنجا که ما برخوردیم در همین موضوع در کتب اهل سنت نقل شده است.

11- الصواعق المحرقة،ص 74،و پنج روایت دیگر در همین موضوع در کتب مختلف اهل سنت نقل شده است.

12- مستدرک الصحیحین،ج‏3/ص 131.این داستان با کیفیتهاى مختلف به متجاوز از هجده نقل در کتب معتبر اهل سنت نقل شده است.

نجوای منتظران ( ۱)


بسم الله الرحمن الرحیم

وبذکر مولانا المهدی (عج)

تیره شب انتظار و غیبت به درازا کشیده ، دریای سیاه زندگی سراسر گرداب و طوفان گشته ، پهندشت سر سبز انسانیت ، کویر تفتان شده و منتظران دردمند در انتظار آمدن صبح وصال و پیروزی دست بدعا شده اند ، خاکدان حیاتشان ماتم سرائی است که با ندبه ها و ناله ها عجین گشته و در حرمان یار از دیده پنهانشان ، اشک غم از دیده ها روان دارند .

چه که ، زمانی بس دراز است که بیوفائی ها و نا شکیبائی ها و پراکنده دلی های مدعیان حب و ایمان و هماهنگی و یکدلی دشمنان انسانیت و غارتگران عدل و حقیقت ، سبب رخ پوشانیدن آن محبوب عالمیان ، تنها باز مانده خداوند در زمین ، حضرت مهدی صاحب الزمان (عج) گردیده است .

 محبوبی که نگاهبان اسرار نهان پروردگار جهانیان است .

امامی که گنجینه ی معارف و دانش الهی است ، عریری که عزت بخش دوستان حق و ذلت دهنده دشمنان است .

و او که عزت دهنده ی مستضعفین و ایمان آورندگان است

آن خورشیدفروزان را با همه ی ویژگیهای الهی اش در پس پرده ها و هاله های ابر کژی ها و زشتی ها و گناهانمان نگهداشته ایم ، چه که حضرتش در پیامی اندوه بار چنین فرمود :

 

وَلَوْ انَّ اشیاعنا وَفَّقَهُمْ الله بِطاعَتِهِ علی اجْتماع من القلوبِ فی الوفاءِ بالعهد     ص 16

(( اگر شیعیان ما ، که خداوندآنان را بر طاعت خود توفیق دهد ، بر پایه شناختی شایسته و صادقانه در راه وفا به پیمانی که بر دوش دارند همدل می شدند ، برکت دیدار ما از ایشان واپس نمی افتاد و سعادت دیدار ما برای آنان زود تر دست می داد ، پس ما را از ایشان دور نمی دارد

مگر رفتار ناشایست و نا پسند آنان که خبرش بما می رسد .))

پس منتظران راستین را باید که با تزکیه و تلاش در راه اصلاح خود و دیگران و با شور و گداز ، به درگاه بی نیاز ، پرده های ظلمانی حجاب غیبت را کنار زده و با شور و اشتیاق عید وصال را با جشن گیرند ، چرا که از امامان معصوم سلام الله علیهم شنیده ایم :

امام حسین عله السلام : یُصْلِحُ الله اَمْرَهُ فی لَیْلَةِ واحِدَة .

خداوند ظهورش را در یک شب اصلاح می نماید .(کمال الدین ، باب 33 ، ح دهم )

امام صادق علیه السلام : فَتَوَقَّعُوا الفَرَجَ صَباحاً وَ مَساءً .

پس بامدادان و شامگاهان در انتظار فرج و ظهورش باشید .

( منتخب الاثر ، صافی گلپایگانی ص 206 ) 

بنا براین ظهورآن حضرت به فرمان خداوند ، ناگهانی و غیر مترقبه می باشد . لذا وظیفه پاسداران حریم ولایت و شیفتگان طریق هدایت است که هر لحظه آماده و مهیا ، منتَظِر و گوش به فرمان مولای خود بوده ، لحظه به لحظه نزدیک شدن ظهور را از خدا طلب نمایند و با فراوانی دعا و تضرع ، به درگاه خداوند متعال ، تسریع  در  فرج آن حضرت را خواستار شویم که خود آن بزرگوار فرموده :

اَکْثِروُا الدُّعاءَ بِتَعْجیلِ الْفَرَجِ فَاِنَّ فِیهِ فَرَجُکُمْ .

برای تعجیل در فرج دعا کنید ، زیرا فرج شما در همانست .

( بحار الانوار ، جلد 53 ص 181 ).

آری ، مُتظِران دل خسته و دلسوختگان شیدای مولا را ، برای فرارسیدن ایام وصال ، راز و نیاز ها و سوز و گداز ها است ، چرا که ششمین پیشوای معصومشان ، امام صادق علیه السلام برخاک می نشیند و مانند پدر فرزند از دست رفته ای ، بی قرار ، اشک ریزان چنین می فرماید :

سَیِّدی غَیْبَتُکَ نَفَتْ رُقادی وَ ضَیَّقَتْ عَلَیَّ مِهادی وَابْتَزَّ تْ مِنّی راحَةُ فُوادی .

آقای من ، پنهانی تو خوابم را ربوده  و آرامگاه شب را بر من تنگ نموده و آرامش قلبم را از من گرفته است .

( کمال الدین ص 352 ).

شیعه نیز به هنگام راز و نیاز با او زبان حالی دارد که :

فَلَوْ تَطاوَلَتِ الدُّهُورُ وَتَمادَتِ  الْاَعْمارُ لَمْ اَزْدَتْ فیکَ اِلّا یَقیناً وَ لَکَ اِلّا حُبْاً  وَعَلَیکَ اِلّا مُتَّکلاً وَ مُعْتَمِداً  وَ لِظُهُورِکَ الّا مُتـَـوَقِّآً و َ مُنْتَظِراً وَ لِجَهادی بَینَ یَدَیکَ مُتَرَقَّباً .

اگر روزگار ها طولانی شود و عمرها به درازا بکشد جز بر یقینم نیفزاید و عشق و اتکاءو اعتمادم به تو ببـیـشـتـر گردد  وَ انتظار و آرزوی ظهورت فزونی گیرد ، آرزویم این است که در پیش رویت به جهاد بر خیزم .

( زیارت حضرت ولی عصز  0عج) مفاتیح الجنان 1035 )

آرزو می کندم شمع صفت پیش وجودت

                                                         که سراپای بسوزد من بی سر و پا را

و تمامی سوز  و گداز این شیفتگان و شیدایان مولا بر سر آن است که محبوبشان راغ نه برای خود بلکه  برای خدا و احیای دین خدا و احیای سنت خدا می خواهند و این راز در تمامی خواسته ها و دعاهایشان مشهود می باشد ؛

-        اَلْلهمَّ جَدَّدْ بِهِ مَامْتَحی مِنْ دینِکَ وَ اَصْلِحْ بِهِ ما بُدِّلَ مِنْ حُکْمِکَ  وَ غُیِّرَ مِنْ سُنَّتِکَ حَتّی یَعُودَ دینُکَ بِهِ  وَعَلی یَدَیهِ غضّاً جَدیداً صَحِیحاً   لاعِوَجَ فِیهِ وَلابِدْ عَهَ مَعَهُ .

پروردگارا آنچه را که از دینت محو شده در دولت حضرتش تجدید ساز و آنچه از احکام و سنّت تو را اهل نفاق و بدعت تغییر و تبدیل داده اند همه را اصلاح فرما ، تا آنکه دین تو به وجود او ، و به دست سلطنت او ، از نو به مقام خود باز گردد تا از روی یقین بدون بدعت و کجروی مورد عمل قرار گیرد .

(دعای حضرت امام زمان (ع) مفاتیح الجنان )

-         اَلْلهُمَّ وَ اَحْیِ بِوَلِیِّکَ الْقُرآنَ  وَ اَرِنا نُوْرَهُ سَرْمَداً لا لَیِلَ فیِهِ .

خدایا کتاب قرآن را بوجود ولی خودت زنده ساز و نور جمالش را به ما بنما ، آن نوری که سرمدی است و هرگز ظلمت گرد او نگردد.

-         اَلّلهُمَّ اِنا نَسْئَلُکَ اَنْ تَاذَنْ لِوَلیِّکَ فی اِظْهارِ عَدْلِکَ فی عِبادِکَ .

خدایا ما از تو مسئلت داریم اینکه به ولیّت اجازه فرمائی تا عدل واقعی تو را بین بندگانت جاری سازد .

بدهی است  که اگر   خداوند رخصتش فرماید تا عدل الهی را بین بندگان خدا جاری نماید و قرآن ، این یادگار تلاش دیرینه پیامبر (ص) را احیا نماید ، و اسلام عزیز را که با ایثار و فداکاری و جانبازی شهدای حق و حقیقت ، با پاسداری و مجاهدت ویژه آئمه معصومین نگهداشته شده به نحو اکمل آن ، به جهان عرضه نموده و احکامش را جاری نماید ، شرک و کفر با تمامی مظاهرشان از بین خواهند رفت ، چنانچه در دعا ها می خوانیم  :

وَ اقْصِمْ بِهِ رُؤس الضَّلالَه  وَ ذلِّل بِهِ الجبّارینَ  والکافِرینَ  وَ دبِّرْ بِهِ المُنافقِینَ و الناکَثِینَ  وَ جمِیعِ المُخالِفِینَ  وَ الْمُلْحِدِینَ فی مَشارِقِ الاَرضِ وَ مَغارِبِها ، بَرِّها وَ بَحْرِها  وَ سَهْلِها  وَ جَبَلِها حَتّی لا تَدَعَ مِنْهُمْ دَیّاراً ولا تُبْهی لَهُمْ آثاراً .

به دست توانای مهدی (عج) پُشتِ سران گمراهی را در هم شکن و با نیروی لایزال الهی ستمگران و کافران را ذلیل ساز و آنچه بی دین و منافق و مخالف و پیمان شکن است در هرکجا ، چه در دریا ها، چه در صحراها ، چه در کوه و چه در دشت همه را در مشرق و مغرب سراسر زمین نابود ساز ، تا آمکه دیگر دیّاری از آن نابکاران و اثری از آن پنهان کنندگان حق باقی نگذاری .

و راستی که مشاهده ء جهان با آن شکوهش و با آن سلطنت الهی امام معصومش ، با اجرای تمام حدود و احکام معطلهء قرآن ، بهشتی است برین که هر شیعه منتظری را در آرزوی دیدنش به تلاش و تکاپو وامیدارد و اشک شوقش را جاری می سازد و در آرزوی آن روز نغمه می سراید که :

مَتی نَرِدُ مَناهِلِکَ الْرَّویَّةَ فَنَرْوی .

مَتی ننْتَفِعُ مِنْ عَذْبِ ماءِکَ فَقَدة طالَ الصَّدی .

مَتی نُغادِیکَ  وَ نُراوِحُکَ فَنُقِّرَ عَیْنا .

مَتی تَرانا  وَ نَرئکَ  وَ  قَدْ نَشَرْتَ لَواءَ النَّصْرِ تُری

اَتَرانا نَحُفُّ بِکَ  وَ اَنْتَ تَاُمُّ الْمَلاء

مولای من !

کی شود که بر جویبار خوشگوار عدالتت در آئیم و سیراب شویم ؟

کی شود که از چشمه ء آب زلال ظهور تو بهره مند گردیم ، چون عطش ما بسیار طولانی شد ؟

کی شود که ما هر صبح و شام را با تو سپری کنیم و چشم ما بجمالت روشن گردد ؟

کی شود که تو ما را و ما تو را ببینیم ( و به دیار مولای خود سر افراز شویم) در حالیکه پرچم نصرت و پیروزی را در عالم بر افراشته ای ؟

آیا خواهی دید که ما به گرد وجودت حلقه زده و تو با قدرت تمام همه را رهبری کنی و دشمنانت را کیفر خواری و عقاب بچشانی و سرکشان و منکران خدا را نابود گردانی و ریشه ء متکبران عالم و ستمکاران جهان را از بیخ و بن بر کنی و ما از ته جان فریاد برآوریم که :

الْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ العالمین.

آه ! چه می گفتیم ؟ کجا بودیم ؟ و کجا هستیم ؟ گویا رویائی بیش نبود . راستی درست گفته اند که زندگی تنها ، با پدر دلسوز مفهوم واقعی به خود می گیرد .

اصل لشکر بی گمان سرور بُوَدْ      قوم بی سرور تن بی سر بُوَدْ

این همه که مرده و پژمرده ای    زان بُوَدْ که ترک رهبر کرده ای

(مولوی )

مصیب وبلای مادر عصر غیبت نبود ظاهری امام و ولی معصوممان است . بسان خانواده ای می مانیم که پدر خود را مجبور به سفر کرده و این مسافرت نیز بسی طولانی گردیده ، در این ایام دوری و جدائی هرچه بر سر ساکنان خانه آید عارضه ای است از نبود آن پدر دلسوز .

اینجا است که آن امام معصوم (ع) خود بما یاد داده است که در این دوران ، زبان حال و قال ما این چنین باشد :

اللّهُمَّ اِنّا نَشْکوا اِلَیْکَ فَقْدَ نبیِّنا (ص) وَ غَیْبَةَ وَلیّنا وَ کَثْزَةَ عَدُوِّنا وَ قِلّةِ عدَدِنا وَ شِدَّةَ الْفِتَنِ بِنا .

بار خدایا از فقدان پیامبر (ص)و غیبت رهبر و فزونی دشمنان وکمی دوستان و شدت فتنه ها به پیشگاه تو شکایت می بریم .

شاید که با التماس و دعا به درگاه حضرت احدیت بتواند از عصر مخوف و هولناک غیبت بسلامت گذر کند .و ذره ای در معتقداتش خلل وارد نیاید و ایمانش به تمامی برنامه های الهی همچنان محکم و پایدار بماند .

فَصَبِّرْنی علی ذالکَ حتّی لا آُحِبُّ تَعْجیلَ ما اَخَّرْتَ وَلا تاْخیرَ ما عَجَّلْتَ وَلا کَشْفَ ما سَتَرْتَ وَلا الْبَحْث عَمّا کَتَمْتَ وَلا اُنازِعُکَ فی تَدْبیرِکَ وَلا اَقولُ لِمَ وَ بِمَ وَ کَیْفَ و ما بالُ وَلِیِّ الْامْرِ لا یَظْهَرُ وَقَدِامْتَلَاَتِْ الرضُ مِنَ الْجَورِ وَاُفَوِّضُ اُوری کُلَّها اِلیکَ .

بار خدایا مرا در امر غیبت ، آنسان شکیبا ئی بخش تا آنچه را که تو بتاخیر می افکنی در تعجیلش اصرار نورزم و آنچه را تو مستور می داری آشکارش را نخواهم و آنچه را امر به کتمانو نهان داشتنش فرمودی در آن بحث نکنم و در تدبیر امور با تو به منازعه بر نخیزم ، حتی نگویم چرا ولی امر ظاهر نمی شود در حالیکه دنیا پر از ظلم و جور شده است بلکه تمام امور را به حضرتت تفویض می کنم :.

در نهایت خدایا از تو می خواهم ، چنانچه اراده ات تعلق گرفت و بر بندگان خود منّت گذاردی و زمان ظهور ولی ات را امضاء نمودی تا وارثان واقعی زمین را به حکومت رسانی و مستضعفان حقیقی تاریخ را امام و پیشوای زمین دهی و با آن آرزوی تمامی انبیاء و اوصیاء خودت را جامه عمل بپوشانی و انتقام خون سالار شهیدان را از ظالمان و ستمگران روزگار بگیری ،

و من

الف ـ اگر زنده بودم :

الهمَّ اجْجعَلْنی مِنع انصارِهِ وَاعوانِهِ والْذّابینَ عَنْهُ والْمُسارِعینَ اِلَیه فی قَضاءِ حَوائجهِ والْممْتَثِلینَ لِامرهِ وَ الْمُحامینَ عَنْهُ والْسابقینَ اِلی اِرادَتِهِ والْمُسْتَشْهَدینَ بین یَدیهِ .  (دعای عهد )

بارخدایا ، قرارم ده از انصار ویاران آن بزرگوار ، از آنان که از حریم مقدس او دفاع می کنند و از پی انجام دستوراتش می شتابند و اوامرش را امتثال نموده واز وی حمایت می کنند و بجانب اراده اش مشتاقانه سبقت می گیرند ودر خصوص حضرتش به درجه رفیع شهادت می رسند .

وَاقْرَنْ ثارَنا بثارهِ وَاکْتُبْنا فی اَعْوانِهِ وَ خُلَصائِهِ وَاَحْیِیْنا فی دَولَتِهِ نائمینَ وَبِحُجَّتِهِ غانمینَ وَبِحقِّهِ قائمین وَ مِنَالسّوءِ سالِمین ( اعمال نیمه شعبان )

پزوردگارا خون ما را با خون او قرین گردان و نام ما را در دفتر یاران و خالصانو دوستان او ثبت فرما و ما را در دولت او متنعم گردان و به صحبتش بهره مند ساز و بحق او استوار نما و از هر بدی محفوظدار .

ب : اگر عمرم سپری شد و جهان را وداع کردم :

فَاَخْرِجْنی مِنْ قَبْری مؤْتَزِراً کَفضنی شاهِراًسیْفی مُجرداً قَناتی مُلَبِّیاً دَعْوَةض الداعی فی حاضِرِ وَالْبادی .(دعای عهد)

پروردگارا . مرا از قبر برانگیزان در حالیکه کفنم را بکمر بسته ام و شمشیرم را از نیام بر کشیده باشم و لبکیک گویان دعوتش را اجابت کنم که بر تمام اهل شهر و دیار لازم الاجابه است .

بالاخره این امید در اعماق دل و جان هر شیعه ای ریشه دوانده که باید انتقام همه کژی هائی را که مُشتی دون صفت پس از پیامبر (ص) بر دنیا و مافیها تحمیل نمودند گرفته ، و همان ناجوانمردان که با تمامی مقدّسات الهی به ستیز بر خاستند و دبر خانه و خاندان وحی ظلم و ستم نمودند و حق آشکاررا پنهان نمودند و واقعه غیبت را در تاریخ اسلام ایجاد کردند و سبب شدند تا در تاریخ زورگویان و جباران شُلْطه یابند و زمین خدا را به فساد کشند.و هر روز همچون عصر و زمانه ما ، هزاران هزار از مردان و زنان پاکباخته حق را به خاک و خون کشند و با شهادت عزیزان ستیزه جوی و هر ظلم و بیدادی قلب مقدس امام عصر را آکنده از غم و اندوه فراوان سازند . از خدای بزرگ پیروزی آنان و همه رزمندگان جبهه حق را بر همه سپاه کفر و الحاد خواستاریم و به این امید که روزی پرچم سپاهیان ظفرمند اسلام بر سراسر گیتی باهتزاز در آید .

خدایا ! کلید تمامی فتح و پیروزی ها و غلبه های نهائی بر هر چه کفر و ستمگریست به دست تو است و توئی که تمامی گرفتاریها را بر طرف می نمائی

پس گرفتاری غیبت را نیز از جان ولّی بزرگوارت بر طرف فرما و او را خلیفه زمین گردان ،  خدایا ، خدایا ، تا انقلاب مهدی عج از نهضت خمینی محافظت بفرما  ! آمین .    

با تشکر از مرکز جهانی اطلاع رسانی آل البیت علیهم السلام

 ضمن تبریک مجدد میلاد کوثر و تشکر از مرکز جهانی اطلاع رسانی ال البیت علیهم السلام که متن زیر را ارسال داشته اند

السلام علیک یا انسیة الحوراء

ولادت چشمه کوثر، دخت پیامبر (ص) کفو امیرالمؤمنین (ع) مادر ولایت، حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام) به مسلمانان جهان مبارک باد

* تازه هاى بخش فارسى پایگاه الشیعه:

اهل بیت (ع) / امامزادگان = 16 امامزاده
اهل بیت (ع) / اصحاب = 77 نفر
اهل بیت (ع) / روات = 7 راوى
اهل بیت (ع) / شعراء = 1 شاعر
تشیع / علماء راحل = 72 عالم
تشیع / مشاهیر = 15 مشاهیر
خاورشناسان / رویدادها = 5 رویداد
کتابسرا / مقالات = 29 مقاله
کتابسرا / قرآن، حدیث = 2 کتاب
پایگاه هاى شیعى / فرهنگى، هنرى و ... = 39 پایگاه
نگارخانه / آثار هنرمندان = 65 اثر هنرى

حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) از نگاه معصومین (علیهم السلام)

دخترم فاطمه را بدان جهت فاطمه نامیدند که خداوند عزوجل او و دوستانش را
از آتش جهنم به دور نگه مى‏دارد. «رسول اکرم  صلى الله علیه و آله وسلم»

توصیف مقام و منزلت حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام) فقط از منظر معصومین (علیهم السلام) که همتاى ایشانند، قابل بیان است.

سخن برگزیده از حضرت زهرا علیها السلام

در خدمت مادر باش زیرا بهشت در زیر پای مادران است .
آن گاه در که روز قیامت برانگیخته شوم ، گناهکاران امت پیامبر اسلام را شفاعت خواهم کرد.
اگر به آنچه تو را به آن فرمان می دهیم عمل کنی واز آنچه بر حذر می داریم دوری کنی ، از شیعیان مایی والا هرگز.
از دنیای شما محبت سه چیز در دل من نهاده شد ؛ تلاوت قرآن ، نگاه به چهره پیامبر خدا وانفاق در راه خدا.
خوش رویی در هنگام روبه رو شدن با مؤمن ، بهشت را بر فرد خوش رو واجب می کند .
یا فاطمة الزهرا یا بنت محمد یا قرة عین الرسول یا سیدتنا و مولاتنا انا توجهنا و استشفعنا بک الى الله و قدمناک بین یدى حاجاتنا .یا وجیهة عندالله اشفعى لنا عندالله

این محبت از محبتها جداست   *   حب محبوب خدا، حب خداست

1- فاطمه علیها السلام از نگاه امام امیرالمؤمنین علی علیه السلام

در آخرین لحظات عمر مبارک حضرت فاطمه علیها السلام وصایاى خویش را به همسرشان مى‏نمودند که «اى پسرعمو! توهرگز مرا در دوران زندگى دروغگو وخائن نیافتى و هرگز با فرمانت مخالفت نکردم.» على علیه السلام که شاهد درگذشت تنها یاور و تسلى بخش خود است، مى‏فرماید: «پناه به خدا! تو داناتر و پرهیزگارتر و گرامى‏تر و نیکوتر از آنى که من به جهت مخالفت کردنت‏با خود، تو را نکوهش کنم. دورى از تو و احساس فراقت‏برمن گران خواهد بود ولى گریزى از آن نیست. به خدا سوگند! با رفتنت مصیبت رسول خدا صلى الله علیه و آله را برمن تازه کردى. انالله و اناالیه راجعون از این مصیبت‏بزرگ و دردناک و تاثرآور و حزن‏انگیز!»
دقت درکلام على علیه السلام در این لحظات شدت علاقه و احترامش را به فاطمه علیها السلام مى‏رساند. در نگاه امام على علیه السلام فاطمه در چنان مرتبه والایى از زهد و خداترسى و عمل به احکام الهى قرار دارد که تصور مخالفت او با همسرش ممکن نیست. حضرت على علیه السلام در پاسخ به ادعاهاى بى‏اساس معاویه مبنى بر فضایل امویان در نامه‏اى مى‏نویسد: «... دو سید جوانان اهل بهشت از ماست و «صبیة النار» از شماست، کودکانى که نصیب آنان آتش گردید. بهترین زنان جهان از ماست. و «حمالة‏الحطب‏» آنکه هیزم کشد براى دوزخیان از شماست. این فضلیت‏ها از ماست و آن فضیلت‏ها از شماست...»
در شعرى که به ایشان منسوب است، مى‏فرماید: «من به فاطمه و فرزندانش مباهات مى‏کنم! آن گاه به رسول خدا صلى الله علیه و آله افتخار مى‏کنم در آن هنگام که فاطمه را به همسرى من درآورد.» شخصیت والایى چون حضرت على علیه السلام به همسرى بانوى جهان افتخار مى‏کند و همسرى با او را ملاک برترى خود و شایستگى‏اش بر رهبرى اسلام مى‏داند.

2 - حضرت فاطمه علیها السلام از نگاه امام حسن مجتبى علیه السلام

امام حسن علیه السلام در موارد بسیارى از مادرشان سخن گفته‏اند. من جمله: «شبى دیدم مادرم در محراب به نماز ایستاده است و تا طلوع خورشید مشغول رکوع و سجود بود و شنیدم براى یکایک مردان و زنان دعا مى‏کرد و آنان را نام مى‏برد ولى براى خود چیزى نخواست. عرض کردم: مادر! چرا همان گونه که براى دیگران دعا مى‏کنى، براى خود دعا نمى‏کنى؟ فرمود: فرزندم! اول همسایه بعد از آن خانه.»

 3- حضرت فاطمه علیها السلام از نگاه امام حسین علیه السلام

امام حسین علیه السلام در روز عاشورا، هنگامی که لشکریان یزید بن معاویه ملعون به قافله ایشان هجوم آوردند ، ضمن خطبه مفصلى فرمودند: «مرا بین کشته شدن و ذلت مخیر کرده‏اند و من هرگز تن به ذلت نمى‏دهم. خدا و رسول خدا (ص) مرا از چنین کارى باز مى‏دارند. همچنین نیاکان پاک دامن‏هاى مطهر و پاکیزه اجازه چنین پذیرشى را به من نمى‏دهند.» در یک کلام، امام حسین علیه السلام دلیل پایمردى و مقاومت‏خویش را تربیت الهى فاطمه علیها السلام مى‏داند.
همچنین امام حسین علیه السلام نقل مى‏کنند: آن زمان که رسول خدا صلى الله علیه و آله در خانه ام‏سلمه بودند، یکى از فرشتگان الهى نزد پیامبر آمد و عرض کرد: نور را به عقد نور درآور. پیامبر فرمود: چه کسى را براى چه کسى؟ گفت: دخترت فاطمه علیها السلام را براى على‏ابن‏ابى‏طالب. سپس در حضور سه فرشته الهی جبرئیل و میکائیل و صرصائیل حضرت فاطمه (س) را به عقد على (ع) درآوردند. دخترم فاطمه را بدان جهت فاطمه نامیدند که خداوند عزوجل او و دوستانش را از آتش جهنم به دور نگه مى‏دارد.

 4- حضرت فاطمه علیها السلام از نگاه امام سجاد علیه السلام

امام سجاد علیه السلام مى‏فرماید:«وقتى که قیامت فرا رسد، منادى ندا مى‏دهد: در این روز، ترس و اندوهى به خود راه ندهید. همه خوشحال از این عفو عمومى سربالا مى‏برند. فاطمه علیها السلام وارد محشر مى‏شود و گفته مى‏شود کسانى که به آیات ما ایمان آوردند و مسلمان شدند به جز مسلمانانى که دوستدار اهل‏بیت هستند، همگى سرها را بزیر اندازند. آن گاه اعلام مى‏شود: این است فاطمه دخت محمد صلى الله علیه و آله. او و همراهانش به سوى بهشت مى‏روند. خداوند فرشته‏اى را خدمت وى مى‏فرستد و مى‏گوید: حاجتت را از من بخواه! فاطمه عرضه مى‏دارد: پروردگارا! حاجت من آن است که مرا و کسانى را که فرزندان مرایارى کردند، مورد عفو قرار دهى.»

 5- حضرت فاطمه علیها السلام از نگاه امام محمدباقر علیه السلام

امام باقر علیه السلام به جابر روایت کردند که: «... چون قیامت‏شود، جبرئیل ندا مى‏دهد: خدیجه دختر خویلد کجاست؟ مریم دختر عمران، آسیه دختر مزاحم، ام کلثوم خوهر موسى کجایند؟ آنان از جاى بر مى‏خیزند... اى اهل محشر! امروز من کرامت را براى محمد و على و حسن و حسین و فاطمه علیهم السلام قرار دادم. سرها را پایین بیاندازید و چشمها را فرو ببندید، چون فاطمه مى‏خواهد به بهشت‏برود. سپس جبرئیل ناقه‏اى بهشتى مى‏آورد و آن حضرت را به بهشت مى‏برد و لیکن ایشان وقتى نزدیک بهشت مى‏رسد درنگ مى‏کند. خداوند مى‏فرماید: درنگ شما براى چیست؟ فاطمه مى‏گوید: پروردگارا! دوست دارم در چنین روزى مقامم شناخته شود. خداوند مى‏فرماید: اى دختر حبیبم! برگرد و نظر افکن و هرکس را که دوستى تو یا دوستى یکى از فرزندان تو در دلش باشد، او را گرفته و وارد بهشت کن.» در ادامه امام باقر علیه السلام مى‏فرماید: «به خدا سوگند! اى جابر در آن روز فاطمه شیعیان و دوستانش را همانند پرنده‏اى که دانه خوب را از دانه بد جدا مى‏کند، از بین جمعیت جدا مى‏کند.»

6- حضرت فاطمه علیها السلام از نگاه امام جعفر صادق علیه السلام

مرحوم مجلسى در ضمن روایتى از امام صادق علیه السلام نقل مى‏کند: «فاطمه، صدیقه کبرى است. محور حرکت انسانهاى گذشته، معرفت و شناخت‏حضرت فاطمه بوده است.»
روایت دیگری  از امام صادق علیه السلام  هست  که « نبوت هیچ پیامبرى تکمیل نشد مگر این که به فضیلت آن حضرت اقرار نموده، محبت او را دارا باشد.»
امام صادق علیه السلام در ذیل آیه شریفه «اناانزلناه فى‏لیلة‏القدر» ; مى‏فرماید: منظور از «لیلة‏» فاطمه و منظور از «قدر» خداوند است. هرکس فاطم را آن گونه که سزاوار است، بشناسد، «لیلة‏القدر» را درک کرده است.»

 7- فاطمه علیها السلام از نگاه امام موسى کاظم علیه السلام

امام کاظم علیه السلام مى‏فرماید: « همانا فاطمه، صدیقه و شهیده است » سلیمان جعفر مى‏گوید: از امام کاظم علیه السلام شنیدم که فرمودند: « در خانه‏اى که اسم محمد یا على، حسن، حسین، جعفر، عبدالله و از زنان، فاطمه باشد، فقر و تنگدستى وارد نخواهد شد. »

8- حضرت فاطمه علیها السلام از نگاه امام رضا علیه السلام

امام رضا علیه السلام از اجداد گرامیش نقل مى‏کند که پیامبر صلى الله علیه و آله به على علیه السلام فرمودند: سه فضیلت‏به تو داده شد که به من داده نشده است. على علیه السلام عرض کرد: چه چیزهایى به من داده شده است؟ فرمود: تو پدر زنى چون من دارى که من چنین پدر زنى ندارم، همسرى چون فاطمه به تو داده شده که به من داده نشده است، حسن و حسین به تو داده شده که به من داده نشده است.» امام رضا علیه السلام از پدران بزرگوار خود از رسول خدا صلى الله علیه و آله نقل مى‏کند که پس از ازدواج على و فاطمه علیهما السلام خداوند عزوجل فرمودند: «اگر على علیه السلام را نمى‏آفریدم براى دخترت فاطمه همتا و همسرى در روى زمین یافت نمى‏شد.»

9- حضرت فاطمه علیها السلام از نگاه امام جواد علیه السلام

امام جواد علیه السلام خطاب به موسى بن قاسم که گفت: در حج از طرف مادرت نیز زیارت کردم و گاهى هم نکردم; فرمودند: «آن را زیاد کن، زیرا که برترین چیزى است که بدان عمل مى‏کنى.» زکریا بن آدم نقل مى‏کند: «در محضر امام رضا علیه السلام بودم که امام جواد علیه السلام در حالى که بیش از چهار سال از عمرش نگذشته بود، وارد شد. وقتى نشست دستش را روى زمین قرار داد و سر به آسمان بلند نمود و مدتى طولانى به فکر فرو رفت. امام رضا علیه السلام فرمود: جانم فدایت! چرا این چنین در اندیشه‏اى؟ پاسخ داد: به جهت‏ستم‏هایى که نسبت‏به مادرم فاطمه علیها السلام انجام دادند.»

10-  حضرت فاطمه علیها السلام از نگاه امام هادى علیه السلام

آن حضرت در مورد علت نامگذارى حضرت صدیقه طاهره علیها السلام به «فاطمه‏» ، از رسول خدا صلى الله علیه و آله نقل مى‏کند: «دخترم فاطمه را بدان جهت فاطمه نامیدند که خداوند عزوجل او و دوستانش را از آتش جهنم به دور نگه مى‏دارد.» 11- حضرت فاطمه علیها السلام از نگاه امام حسن عسکرى علیه السلام

امام حسن عسکرى علیه السلام از امام على علیه السلام، از رسول خدا صلى الله علیه و آله نقل مى‏کند که: «آن هنگام که خداوند آدم و حوا را آفرید، آنان در بهشت‏به خود مباهات مى‏کردند. آدم به حوا گفت: خداوند هیچ مخلوقى بهتر از ما نیافریده است. خداوند به جبرئیل فرمود: این دو بنده‏ام را به فردوس برین ببر! زمانى که وارد فردوس شدند، چشمانشان به بانویى افتاد که جامه‏اى زیبا از جامه‏هاى بهشتى در برداشت و تاجى نورانى بر سرگذاشته و دو گوشواره درخشان به گوشش آویخته بود و بهشت از پرتو نور چهره‏اش درخشان بود. حضرت آدم به جبرئیل گفت: حبیبم جبرئیل! این بانو که از زیبایى چهره‏اش بهشت نورانى گشته، کیست؟ گفت: او فاطمه دختر محمد صلى الله علیه و آله پیامبرى از نسل تو است که در آخرالزمان خواهد آمد. گفت: این تاجى که برسردارد، چیست؟ پاسخ داد: شوهرش على‏بن ابیطالب علیه السلام است. گفت: این دو گشواره که بر دو گوش او است چیست؟ پاسخ داد: دو فرزندش حسن و حسین مى‏باشند. آدم گفت: حبیبم! آیا اینان پیش از من آفریده شده‏اند؟ گفت: بلى، اینان در علم مکنون خداوند چهارهزار سال پیش از آن که تو آفریده شوى، وجود داشتند.»

12-  حضرت فاطمه علیها السلام از نگاه حضرت صاحب الزمان امام مهدى عجل الله تعالى فرجه الشریف

حضرت بقیة‏الله (عج) فرمودند: «دختر رسول خدا فاطمه علیها السلام براى من سرمشق و الگوى نیکویى است.»
امام مهدى علیه السلام که با ظهور خویش عالم را متحول مى‏سازد، حضرت فاطمه علیها السلام را الگوى عملى و حکومتى خویش مى‏شمرد و این، حکایت از مقام عظماى بانوى عالم، حضرت زهرا علیها السلام دارد. آنچه مطرح شد، قطره‏اى از دریاى وجود فاطمه علیها السلام بود. به این امید که در قیامت ما را مشمول عنایت و شفاعت خود قرار دهد.

از فاطمه اکتفا به نامش مکنید   *   نشناخته توصیف مقامش مکنید
هر کس که در او محبت زهرا نیست   *   علامه اگر هست سلامش مکنید

مرکز جهانى اطلاع رسانى
آل البیت (علیهم السلام)
گروه فارسى پایگاه الشیعه

حجسته میلاد حضرت زهرا (س) و روز زن مبارک باد

میلاد کوثر قرآن ، دخت پیامبر ، همسر ولایت ، مادر امامت صدیقه  شهیده راه دفاع از ولایت فاطمه زهرا (س) و وتولد زریه اش  امام خمینی(ره) به پیشگاه مقدس حضرت امام مهدی عج وهمه شیعیان و منتظران آنحضرت تبریک عرض می نماید و همچنین روزن را به همه زنان عالم بویژه بانوان ایران اسلامی که با حفظ ارزشهای دینی قرآنی و انسانی و خفظ قداست خانواده و تربیت فرزندان شایسته در صحنه مختلف اجتماعی در راه تعالی ایران اسلامی فعالیت می کنند تبریک عرض می نمایم

سیمای فاطمه در قرآن

آیات زیادى چون آیه تطهیر، مباهله،  و قربى  سوره هل اتى و سوره کوثز در شان صدیقه کبرى علیها السلام و خانواده‏اش نازل شده و مفسران تمام مذاهب اسلامى به آن اذعان دارند ما از همه به توضیح مختصرى از سوره کوثر. (ازتفسیر المیزان) می پردازیم قرآن کریم مى‏فرماید: :

(إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ ،  فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْ ،  إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ )

به نام اللّه که به نیک و بد بخشنده و به نیکان مهربان است .

 محققا ما به تو خیر کثیر (فاطمه (علیهاالسلام ) دادیم

پس به شکرانه اش براى پروردگارت نماز بخوان و قربانى کن

و بدان که محققا شماتت گوى و دشمن تو ابتر و بلا عقب است .

در این سوره منتى بر رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله وسلم ) نهاده به اینکه به آن جناب کوثر داده ، و این بدان منظور است که آن جناب را دلخوش سازد و بفهماند که آن کس که به وى زخم زبان مى زند که اولاد ذکور ندارد و اجاق کور است ، خودش اجاق کور است ،

اقوال مختلف درباره مراد از ((کوثر)) و بیان شواهددال بر اینکه مراد از آن ذریّه پیامبر (صلى الله علیه و آله ) یعنى فرزندان فاطمه(علیه السلام ) است

فاطمه سلام الله علیها از بیان پیامبر صلی الله علیه و آله

قال رسول الله (ص) :  فاطمة بضعة منى فمن اءغضبها اءغضبنى

(صحیح بخاری حدیث شماره 3556)

؛ فاطمه علیهاالسلام پاره تن من است هر که او را به خشم آورد مرا به خشم آورده است .

قال رسول الله (ص) : فإنما ابنتی بضعة منی یریبنی ما رابها ویؤذینی ما آذاها»

( حدیث شماره 2449 صحیح مسلم )

همانا فاطمه پاره تن من است ، هر چه او را ناراحت کند مرا ناراحت کرده و آنچه او را اذیت کند مرا اذیت کرده است..

مقام معظم رهبری» :

 زنان مسلمان در زندگی شخصی ، اجتماعی و خانوادگی خود باید زهرا(س) را از جهت خردمندی ، فرزانگی و عقل و معرفت الگو و سرمشق خود قرار دهند و از بعد عبادت، مجاهدت ، حضور در صحنه ، تصمیم گیریهای عظیم اجتماعی ، خانه داری ، همسر داری و تربیت فرزندان صالح از زهرای اطهر (س) پیروی کنند.

میلاد سیده زنان عالم حضرت زهراءسلام الله علیها

باسمه تعالی

پیشاپیش ولادت سیده زنان عالم ، دخت فرزانه پیامبراعظم ، مادر حسنین ، ام الائمه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را به ساحت مقدس فرزند برومندش موعودجهانی حضرت ولی عصر امام مهدی (عج) و همه مسلمین جهان بخصوص نگاهبانان حماسه همیشه جاوید ولایت و امامت ، غدیرباوران عاشورای منتظر تبریک عرض می نمایم . بهمین مناسبت برای آشنائی بیشتردوستداران و محققان  با عظمت و مقام معنوی آن بانوی عظیم الشان (سلام الله علیها ) نظزهمگان را به احادیث نبوی (ص) به شرح ذیل جلب می نمایم و التماس دعا دارم

زهرا در نگاه خورشید

از : محمدرضا جباران ، ماهنامه کوثر شماره 8

بررسى کامل سخنانى که رسول مکرم اسلام(ص) به مناسبتهاى مختلف در باره صدیقه کبرا علیها السلام فرموده است فرصتى ویژه مى‏طلبد که این مقام را گنجایش آن نیست. ما در این مبحث‏به منظور تبرک به کلام نورانى نبوى به چند مورد اشاره‏مى‏کنیم.

1- فاطمه پاره تن من است.

رسول خدا(ص) فرموده است: فاطمه پاره تن من است. هر کس او را خشمگین کند مرا خشمگین نموده است. (1)

و فرمود: هر آنچه او را اندوهگین کند، مرا هم اندوهگین مى‏کند. هر آن‏چه او را بیازارد ... و خسته کند، مرا نیز آزرده مى‏سازد. هر چه او را شادمان کند، مرا هم شادمان، و هر چه او را افسرده سازد مرا هم افسرده مى‏نماید. (2)

برخى از اهل تسنن به این حدیث استدلال کرده‏اند که هر کس به فاطمه زهرا بد بگوید کافر مى‏شود. (3)

2- غضب فاطمه غضب خداست.

فرمود: اى فاطمه، خداوند به خاطر غضب تو غضب مى‏کند و به خاطر رضاى تو خشنود مى‏شود. (4)

3- فاطمه سرور زنان جهان است.

و سرور زنان با ایمان است. (7)

زمانى نیز فرمود: ... این فرشته آمده است تا به من بشارت دهد که فاطمه سرور زنان بهشت است. (8)

4- فاطمه قبل از همه وارد بهشت مى‏شود.

فرمود: اولین کسى که وارد بهشت مى‏شود، فاطمه دختر محمد(س) است. (9)

5- فاطمه(س) روز قیامت هم منزل پیامبر اکرم(ص) است.

فرمود: من و على و فاطمه و حسن و حسین روز قیامت در زیر بارگاه عرش خواهیم بود. (10)

امیرالمؤمنین(ع) روایت کرده است که شبى پیامبر اکرم(ص) در خانه ما خوابید. نیمه‏شب حسن آب خواست و حضرت برخاسته، کاسه‏اى آب از مشک برگرفت تا به او بنوشاند. در این میان حسین دست‏به کاسه آب برد، پیامبر او را باز داشت و آب را به حسن داد. فاطمه(س) عرض کرد: اى رسول خدا! مثل اینکه حسن را بیشتر دوست مى‏دارى! فرمود: نه، ولى او قبل از حسین آب خواست. آنگاه فرمود: اى فاطمه، من و تو و این دو و اینکه در خواب است [على(ع)] همه در روز قیامت در یک جا خواهیم بود. (11)

و فرمود: در بهشت درجه‏اى است که «وسیله‏» نام دارد. هنگامى که دعا مى‏کنید، از خدا براى من آن درجه را بخواهید. گفتند: اى رسول خدا، چه کسى با تو در آنجا ساکن خواهد بود؟

فرمود: على، فاطمه، حسن و حسین. (12)

6- نسل فاطمه(س) بر آتش حرام است.

فرمود: فاطمه پاکدامن است، پس خدا نسل او را بر آتش حرام کرده است. (13)

و فرمود: خدا تو و فرزندانت را عذاب نخواهد کرد. (14)

7- فاطمه(س) میوه وجود پیامبر است.

فرمود: من درختى از بهشتم و فاطمه میوه اوست. (15)

8- فاطمه پاره‏اى از وجود پیامبر است.

فرمود: فاطمه از وجود من است. هر چه او را خوشحال کند مرا خوشحال مى‏سازد و هر چه او را غمگین سازد، مرا غمگین مى‏کند. (16)

9- دوستداران فاطمه در بهشتند.

فرمود: اى سلمان، هر کس فاطمه را دوست‏بدارد در بهشت است و هر کس با فاطمه دشمنى ورزد در جهنم است. اى سلمان، دوستدارى فاطمه، در یکصد جایگاه به کار مى‏آید که راحت‏ترین آنها، لحظه مرگ، قبر، میزان، محشر، صراط و محاسبه است.

هر کس دخترم از او راضى باشد من از او راضى هستم و هر کس من از او راضى باشم خدا از او راضى است و هر کس که فاطمه بر او غضب کند خدا بر او غضب مى‏کند. (17)

10- فاطمه(س) مظهر نیکى است.

فرمود: اگر حسن و نیکى همچون پیکرى نمایان مى‏گردید همانا سیماى فاطمه مى‏شد. بلکه فاطمه بزرگتر از آن است. (18)

11- فاطمه(س) روح پیامبر است.

فرمود: دخترم فاطمه سرور اولین و آخرین زنان جهان است. او پاره تن من، نور چشم و میوه دل من و روح من است. او حوریه آدمى نسب است. هرگاه در محراب مقابل پروردگارش مى‏ایستد نورش براى فرشتگان آسمان مى‏درخشد آنچنان که نور ستارگان براى اهل زمین. و خداى عز و جل به فرشتگان مى‏گوید: اى فرشتگان من، به بنده‏ام فاطمه بنگرید که چگونه در مقابل من ایستاده و اعضاى بدنش از خوف من مى‏لرزد. بنگرید چگونه قلبش متوجه من است. شما را شاهد مى‏گیرم که او و پیروانش را از آتش ایمن کردم ... آنگاه همان‏طور که مریم را صدا زد او را صدا مى‏زند و مى‏گوید: اى فاطمه، خدا تو را برگزیده و تطهیر کرده و بر زنان جهان برترى بخشیده است ... (19)

12- فاطمه(س) مادر (دلسوز) پدرش است.

پیامبر اکرم(ص) او را به این کنیه افتخار بخشید و او در مدینه به این کنیه مشهور بود. (20)

در تفسیر این کنیه گفته‏اند منظور از پدر شان رسالت پیامبر(ص) است. بنابراین فاطمه مادر اسلام و مسلمین است. یعنى همان‏طور که اطفال در شداید و گرفتاریها به مادر خویش پناه مى‏برند و مادر مرجع و محور آنهاست فاطمه زهرا(س) پناهگاه پیروان اسلام در شداید و گرفتاریهاست. و هنگامى که حق و باطل با هم مشتبه شوند جویندگان حق، راه راست و حق را از او مى‏جویند.

بحقیقت فاطمه میزان است. همراه او بودن با خدا بودن است و پیروى از او پیمودن راه مستقیم است و جدایى از او جدایى از خدا و حقیقت اسلام.

رفتار پیامبر(ص) نسبت‏به زهرا(س)

زهرا(س) در نظر پیامبر عظیم‏الشان‏9 از جایگاهى بلند برخوردار بود و نمى‏توان براى منزلت و قرب فاطمه نزد رسول خدا(ص) حدى تعیین کرد. صحیح‏تر آن‏که بگوییم زبان و قلم را آنچنان قدرتى برخوردار نیست که بتواند از عهده این کار برآید. در یک سخن باید گفت: «در پهناورترین مکان قلب پدر خویش رسول خدا(ص) جاى داشته و در کشور وجود پیامبر اکرم(ص) بهترین موقعیت از آن وى بود.» (21)

اولیاى خدا از بالاترین درجات صفات انسانى برخوردار بوده‏اند و هر صفت‏به صورت کامل در ایشان موجود بوده است. یکى از آن صفات عاطفه و مهرورزى است. شاید کسانى تصور کنند که مهر ورزیدن به اعضاى خانواده نوعى وابستگى است و اولیاى خدا که از هر گونه وابستگى به غیر خدا منزه‏اند، از این علاقه نیز مبرا و نسبت‏به اعضاى خانواده خویش داراى گونه‏اى بى‏تفاوتى مى‏باشند. ولى این، سخنى ناصواب و فکرى خطاست. چه اینکه در این صورت آن بزرگواران از داشتن یکى از ویژگیهاى مهم انسانى بى‏بهره مى‏باشند. دیگر اینکه گذشتن از اعضاى خانواده چون فرزند و برادر در راه خدا براى ایشان هیچ مزیتى نمى‏باشد. زیرا از چیزى گذشته‏اند که هیچ علاقه‏اى به آن ندارند.

اگر بپذیریم که پیامبران نسبت‏به فرزندان خویش عاطفه پدرى نداشته‏اندباید تمام تمجیدى که از حضرت ابراهیم(ع) به خاطر ذبح فرزندش مى‏شود لغو و بى‏حساب باشد.

بنابراین، اولیاء الهى نه تنها داراى عاطفه و مهر بوده‏اند بلکه عالیترین درجات آن را در وجود خویش داشته‏اند.

آنچه در این زمینه اولیاء خدا را از سایر مردم ممتاز مى‏سازد آن است که عاطفه خویش را محور انتخاب قرار نمى‏دهند. ایشان در مقام بندگى مى‏توانند شدیدترین درجه عاطفه را نادیده انگاشته، فرزندى دلبند یا برادرى عزیز را در راه خدا تقدیم کنند. آنچنان که حضرت ابراهیم(ع) بر آن مى‏شود که با دست‏خود فرزندش را سر ببرد و حضرت سیدالشهداء در کمتر از یک روز همه عزیزان خود را در پاى معبود قربان مى‏کند. آنان مى‏توانند کسى از اعضاى خانواده خویش را از خود برانند و از وجود او چشم پوشند، مانند حضرت نوح(ع) که از فرزند ناشایست‏خویش چشم پوشید.

از طرف دیگر اگر فرزندى آنچنان که شایسته مقام بندگى است‏خود را با معیارهاى الهى تطبیق دهد عاطفه پدرى به مهر الهى آمیخته مى‏شود و اسطوره مى‏آفریند. گریه‏هاى یعقوب پیامبر در طول سالیان متمادى و تا سر حد کورى تنها برگرفته از عاطفه پدرى براى از دست دادن فرزند نبود بلکه چون وى پسرى را از دست داده بود که تا افق وجود پدر بالا آمده و شانه به شانه او مسیر تکامل انسانى را طى کرده بود. یعقوب یوسف را مى‏طلبید چون تنها یوسف او را مى‏فهمید و بوى آشنا را از وى استشمام مى‏کرد. همان بویى که چون از پیراهن یوسف متصاعد شد از دروازه مصر کلبه احزان پدر را در کنعان معطر کرد.

با توجه به این مقدمه به ذکر پاره‏اى از اظهار علاقه‏هاى وجود مقدس نبوى نسبت‏به دخت گرانقدرش مى‏پردازیم.

1- کوتاهترین زمان دورى

پیامبر عظیم‏الشان اسلام هنگامى که آهنگ سفر داشت‏با فاطمه(س) بعد از همه وداع مى‏کرد و هنگام مراجعت، با او قبل از همه ملاقات مى‏کرد. (22)

2- بوسه و احترام

عایشه روایت مى‏کند: هنگامى که فاطمه(س) داخل مى‏شد پدرش بر مى‏خاست، او را مى‏بوسید و در جاى خود مى‏نشاند.

همچنین او مى‏گوید: روزى پیامبر گلوى فاطمه را بوسید، عرض کردم: اى رسول خدا، کارى کردید که پیشتر انجام نمى‏دادید!

حضرت فرمود: اى عایشه، وقتى مشتاق بهشت مى‏شوم گلوى فاطمه را مى‏بوسم. (23)

3- سلام پیاپى

تا مدتها پس از نزول آیه تطهیر هنگامى که پیامبر(ص) براى نمازهاى پنجگانه از منزل خارج مى‏شد نخست‏به در خانه فاطمه(س) مى‏رفت، دستانش را به دو طرف در مى‏گرفت و با صداى بلند مى‏فرمود: سلام بر شما، اى اهل بیت! (24)

4- دلسوزى بر فاطمه(س)

در روایات زیادى وارد شده که آن حضرت با مشاهده سختى حال دختر عزیزش به شدت مى‏گریست.

آرى، پیامبر مکرم اسلام(ص) عمیق‏ترین احساسات پدرانه خویش را نثار فاطمه(س) مى‏نمود و این برخوردها ناشى از احساسات و عواطف محض نبوده است وگرنه مى‏بایست‏با دختران دیگر خویش هم به همین شیوه برخورد مى‏کرد. از همین‏رو درمى‏یابیم که این شدت علاقه ناشى از اوج کمال فاطمه(س) و محبوبیت او نزد خداست.

در حقیقت پیامبر(ص) در این همه اظهار علاقه از خداوند متعال متابعت مى‏کرده است. گویى پیامبر(ص) وظیفه دارد موضع قرآن را در این زمینه تفسیر کند و مردم زمان خویش را به این موضع‏گیرى آشنا نماید.

موضع قرآن نسبت‏به فاطمه(س) و خانواده او

آیات زیادى چون آیه تطهیر، مباهله، هل اتى و قربى در شان صدیقه کبرى علیها السلام و خانواده‏اش نازل شده و مفسران تمام مذاهب اسلامى به آن اذعان دارند ما از همه به توضیح مختصرى از آیه مودت اکتفا مى‏کنیم.

قرآن کریم مى‏فرماید:

«قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فى القربى‏» (25)

«اى رسول گرامى! به مردم بگو من در مقابل رسالت‏خویش از شما مزدى نخواهم جز آنکه به خویشاوندان من مودت ورزید.»

مودت عبارت از محبت‏شدید و علاقه‏اى است که قلب انسان را فرا گرفته باشد. به عبارت دیگر مودت مرز بین دوست داشتن و عشق ورزیدن است. در این آیه شریف مودت اهل بیت‏به عنوان مزد رسالت پیامبر اسلام تعیین شده و مفاد آیه این است که اگر کسى به خاندان پیامبر که مورد نظر این آیه هستند، مودت نورزد نسبت‏به نبى مکرم اسلام جفا روا داشته و حق او را ادا نکرده است.

زمخشرى در کشاف روایت کرده است: وقتى این آیه نازل شد گفتند: اى رسول خدا، خویشان تو که مودتشان بر ما واجب شده کیانند؟

آن حضرت فرمود: على، فاطمه و دو پسر ایشان. (26)

در آیه دیگرى مى‏فرماید: «ما سئلتکم من اجر فهو لکم‏» (27)

«من هر مزدى از شما بخواهم براى خود شماست.»

از این آیه کریمه به دست مى‏آید که از مودت خویشان رسول اکرم(ص) که در آیه قبل به عنوان مزد رسالت آن حضرت واجب شده نفعى عاید پیامبر(ص) نمى‏شود.

بعلاوه رسالت و نبوت چیزى نیست که انسان بتواند مزدى شایسته و لایق براى آن تقدیم کند. و به همین علت قرآن کریم از پیامبران نقل مى‏کند که همگى به پیروان خویش مى‏فرمودند: ما مزدى از شما نمى‏خواهیم. پاداش ما فقط با خداست. (28)

چگونه نفع مودت عاید خود ما مى‏شود؟

در آیه‏اى دیگر به بیان این چگونگى پرداخته، مى‏فرماید:

«قل لا اسئلکم علیه من اجر الا من شاء ان یتخذ الى ربه سبیلا» (29)

«بگو من مزد از کسى نمى‏خواهم مگر (همین که) کسانى بخواهند راهى به سوى پروردگار خویش بیابند.»

در واقع مودت اهل بیت که همان مزد رسالت است راه عبودیت‏خداست. ایشان محور توحید، و خانه‏هایشان مدارس تربیت‏بندگانى است که مشتاق عمل به دین خالص پیامبرند. زمخشرى در کشاف مى‏نویسد: این کلام مانند گفتار کسى است که از روى دلسوزى تلاش کرده و براى تو مالى به دست آورده است. آنگاه به تو مى‏گوید من از تو هیچ پاداشى نمى‏خواهم جز اینکه در حفظ این مال بکوشى و آن را از دست ندهى. حال اگر تو آن مال را براى خودت حفظ کردى در حقیقت پاداشى به او نداده‏اى ولى او این حقیقت را به اسم ثواب و پاداش از تو تقاضا کرده است و به این ترتیب دو مطلب را به او فهمانده است: 1- اینکه او به هیچ وجه طمع پاداش ندارد. 2- اینکه او نسبت‏به تو بسیار مهربان است و اگر تو مال را براى خودت حفظ کنى او همین را به عنوان پاداش از تو مى‏پذیرد.

آنگاه اضافه مى‏کند: به جان خودم، رسول خدا(ص) نسبت‏به قوم خود و مردمى که براى هدایتشان مبعوث شد بیش از این دلسوز و مهربان بود. (30)


پى‏نوشتها:

1- خصائص نسائى، ص 35 و کنزالعمال، ج‏6، ص 220.

2- فضائل الخمسة، ج‏3، ص 5-15.

3- کتاب فضائل الخمسة من الصحاح السته، ج‏3، ص 151 مجموعه‏اى است مشتمل بر فضایل و مناقب نبى مکرم اسلام(ص)، على(ع)، فاطمه(س) و امام حسن و امام حسین که به همت‏سید مرتضى حسینى فیروزآبادى (از علماى معاصر شیعه) از کتب معتبر علماى اهل تسنن جمع‏آورى شده است.

4- ذخائر العقبى، ص‏39 و میزان الاعتدال ذهبى، ج 2، ص 72.

5- کنزالعمال. ج‏7، ص 111.

6- فضائل الخمسة، ج‏3، ص‏137.

7- همان، ص‏146.

8- صحیح ترمذى، ج 2، ص‏306.

9- مستدرک الصحیحین، ج 2، ص 152.

10- معجم هیثمى، ج‏9، ص 184.

11- اسد الغابة، ج 5، ص‏269.

12- کنزالعمال، ج‏7، ص 102.

13- اسد الغابة، ج 5، ص 510.

14- کنزالعمال، ج‏6، ص‏219.

15- فرائد السمطین، ج 2، ص 30.

16- همان، ص 45.

17- همان، ص‏67.

18- همان، ص 68.

19- همان، ص 35.

20- اسد الغابة، ج 5، ص 520 و الاستیعاب، ج 2، ص 752.

21- فاطمة زهرا از ولادت تا شهادت، ترجمه دکتر حسین فریدونى، ص‏227.

22- مستدرک الصحیحین، ج 1، ص 498 و ج‏3، ص‏6-155.

23- صحیح ترمذى، ج 2، ص‏319.

34- فرائد السمطین، ج 2، ص 50 و 61.

25- سوره شورى، ایه‏23.

26- تفسیر کشاف، ج 4، ص‏219.

27- سوره سبا، آیه‏47.

28- براى نمونه: سوره شعرا، آیات‏109-127، 145، 164 و 180.

29- سوره فرقان، آیه‏57.

30- تفسیر کشاف، ج‏3، ص 288.

(ماهنامه کوثر شماره 8)