یا امام زمان یا حجت ابن الحسن (جانم فدای خاک قدوم توباد)
ایام رحلت جانکاه عمه عزیزت حضرت زینب را به پیشگاه مقدست و به همه شیعیانت تسلیت عرض می نمایم
صلی الله علیک یا امیر المومنین یا علی ابن ابیطالب
یا حجة الله علی خلقه
مولای من
بار دیگر سیزدهم ماه رجب سالـروز میـلادت ، ای قـامـت رسای امامت و ولایت در هاله ای از شور و عشق فرا رسید .
مولاجان
بار دیگر شیعیانت سالروز میلادت را در غربت شبهای طولانی غیبت وانتظارظهورفرزندت امام مهدی (عج) درایران اسلامی ، کشور عشق ، ایثار، شهادت ، گرامی داشته و به جشن و سرور نشسته اند.
کتاب: مجموعه آثار، جلد 16، ص 278
نویسنده: شهید مرتضى مطهرى
بحثهاى گذشته ارزش و اثر محبت را روشن ساخت و ضمنا معلوم گشت که عشق پاکان وسیلهاى استبراى اصلاح و تهذیب نفس،نه اینکه خود هدف باشد.اکنون باید ببینیم اسلام و قرآن محبوبى را براى ما انتخاب کردهاند یا نه.
قرآن سخن پیامبران گذشته را که نقل مىکند مىگوید همگان گفتند:«ما از مردم مزدى نمىخواهیم،تنها اجر ما بر خداست».اما به پیغمبر خاتم خطاب مىکند:
قل لا اسالکم علیه اجرا الا المودة فى القربى (1) .
بگو از شما مزدى را درخواست نمىکنم مگر دوستى خویشاوندان نزدیکم.
اینجا جاى سؤال است که چرا سایر پیامبران هیچ اجرى را مطالبه نکردند و نبى اکرم براى رسالتش مطالبه مزد کرد،دوستى خویشاوندان نزدیکش را به عنوان پاداش رسالت از مردم خواست؟
قرآن خود به این سؤال جواب مىدهد:
قل ما سالتکم من اجر فهو لکم ان اجرى الا على الله (2) .بگو مزدى را که درخواست کردم چیزى است که سودش عاید خود شماست.مزد من جز بر خدا نیست.
یعنى آنچه را من به عنوان مزد خواستم عاید شما مىگردد نه عاید من.این دوستى کمندى استبراى تکامل و اصلاح خودتان.این اسمش مزد است و الا در حقیقتخیر دیگرى است که به شما پیشنهاد مىکنم،از این نظر که اهل البیت و خویشان پیغمبر مردمى هستند که گرد آلودگى نروند و دامنى پاک و پاکیزه دارند(حجور طابت و طهرت)،محبت و شیفتگى آنان جز اطاعت از حق و پیروى از فضایل نتیجهاى نبخشد و دوستى آنان است که همچون اکسیر،قلب ماهیت مىکند و کامل ساز است.
مراد از«قربى»هر که باشد مسلما از برجستهترین مصادیق آن على علیه السلام است. فخر رازى مىگوید:
«زمخشرى در کشاف روایت کرده:«چون این آیه نازل گشت،گفتند:یا رسول الله! خویشاوندانى که بر ما محبتشان واجب است کیانند؟فرمود:على و فاطمه و پسران آنان».
از این روایت ثابت مىگردد که این چهار نفر«قرباى»پیغمبرند و بایست از احترام و دوستى مردم برخوردار باشند،و بر این مطلب از چند جهت مىتوان استدلال کرد:
1.آیه الا المودة فى القربى .
2.بدون شک پیغمبر فاطمه را بسیار دوست مىداشت و مىفرمود:«فاطمه پاره تن من است.بیازارد مرا هر چه او را بیازارد»و نیز على و حسنین را دوست مىداشت، همچنانکه روایات بسیار و متواتر در این باب رسیده است.پس دوستى آنان بر همه امت واجب است (3) زیرا قرآن مىفرماید:
«و اتبعوه لعلکم تهتدون» (4) از پیغمبر پیروى کنید، شاید راه یابید و هدایتشوید. و باز مىفرماید: «لقد کان لکم فى رسول الله اسوة حسنة» (5) از براى شماست در فرستاده خدا سرمشقى نیکو. و اینها دلالت مىکند که دوستى آلمحمد - که على و فاطمه و حسنین هستند - بر همه مسلمین واجب است.» (6)
از پیغمبر نیز راجع به محبت و دوستى على روایات بسیارى رسیده است:
1. ابناثیر نقل مىکند که پیغمبر خطاب کرد به على و فرمود:
« یا على! خداوند تو را به چیزهایى زینت داد که پیش بندگان او زینتى از آنها محبوبتر نیست: کنارهگیرى از دنیا; آنچنان قرارت داد که نه تو از دنیا چیزى بهرهمند شوى و نه آن از تو. بهتو بخشید دوستى مساکین را; آنان به امامت تو خشنودند و تو نیز به پیروى آنان از تو. خوشا به حال کسى که تو را دوستبدارد و در دوستىات راستین باشد، و واى بر کسى که با تو دشمنى کند و علیه تو دروغ گوید.» (7)
2. سیوطى روایت مىکند که پیغمبر فرمود:
«دوستى على ایمان است و دشمنى وى نفاق.» (8) 5
3. ابونعیم روایت مىکند که پیغمبر خطاب به انصار کرد و فرمود:
آیا راهنمایى کنم شما را به چیزى که اگر بدان چنگ بزنید، بعد از من هرگز گمراه نشوید؟گفتند:آرى یا رسول الله!فرمود:این،على است.دوستش بدارید به دوستى من و احترامش کنید به احترام من،که خداوند به وسیله جبرئیل فرمانم داد که این را براى شما بگویم.» (9)
و نیز اهل سنت روایاتى از پیغمبر اکرم نقل کردهاند که در آن روایات نگاه به چهره على و سخن فضایل على،عبادت شمرده شده است:
1.محب طبرى از عایشه روایت مىکند که گفت:
«پدرم را دیدم به صورت على بسیار نگاه مىکرد.گفتم:پدر جان!تو را مىبینم که به صورت على بسیار مىنگرى.گفت:دخترک!از پیغمبر خدا شنیدم که گفت:نگاه به چهره على عبادت است.» (10)
2.ابن حجر از عایشه روایت مىکند که پیغمبر گفت:
«بهترین برادران من على است و بهترین عموهاى من حمزه است،و یاد على و سخن از او عبادت است.» (11) على محبوبترین افراد بود در پیشگاه خدا و پیغمبر،و قهرا بهترین محبوبهاست.انس بن مالک مىگوید:
«هر روز یکى از فرزندان انصار کارهاى پیغمبر را انجام مىداد.روزى نوبت من بود.ام ایمن مرغ بریانى را در محضر پیغمبر آورد و گفت:یا رسول الله!این مرغ را خود گرفتهام و به خاطر شما پختهام.حضرت گفت:خدایا محبوبترین بندگانت را برسان که با من در خوردن این مرغ شرکت کند.در همان هنگام در کوبیده شد.پیغمبر فرمود:انس!در را باز کن.گفتم:خدا کند مردى از انصار باشد.اما على را پشت در دیدم. گفتم:پیغمبر مشغول کارى است،و برگشتم سرجایم ایستادم.بار دیگر در کوبیده شد. پیغمبر گفت:در را باز کن.باز دعا مىکردم مردى از انصار باشد.در را باز کردم. باز على بود.گفتم:پیغمبر مشغول کارى است،و برگشتم بر سر جایم ایستادم.باز در کوبیده شد.پیغمبر فرمودند:انس!برو در را باز کن و او را به خانه بیاور.تو اول کسى نیستى که قومت را دوست دارى.او از انصار نیست.من رفتم و على را به خانه آوردم و با پیغمبر مرغ بریان را خوردند.» (12)
پىنوشتها:
1- شورى/23.
2- سبا/47.
3- محبت پیغمبر نسبتبه آنان جنبه شخصى ندارد،یعنى تنها بدین جهت نیست که مثلا فرزند یا فرزندزاده او هستند،و اگر کسى دیگر هم به جاى آنها مىبود پیغمبر آنها را دوست مىداشت.پیغمبر از آن جهت آنها را دوست مىداشت که آنها فرد نمونه بودند و خدا آنها را دوست مىداشت و الا پیغمبر اکرم فرزندان دیگرى هم دوست مىداشت که آنها فرد نمونه بودند و خدا آنها را دوست مىداشت و الا پیغمبر اکرم فرزندان دیگرى هم داشت که نه او با آنها به این شکل محبت داشت و نه امت چنین وظیفهاى داشتند.
4- اعراف/158.
5- احزاب/21.
6- التفسیر الکبیر فخر رازى،ج27/ص166،چاپ مصر.
7- اسد الغابة،ج 4/ص23.
8- کنز العمال.جمع الجوامع سیوطى،ج6/ص156.
9- حلیة الاولیاء،ج 1/ص63.روایات در این باب بسیار زیاد است و ما در کتب معتبر اهل سنتبه متجاوز از نود روایتبرخوردیم که همه در موضوع دوستى و محبت امیر المؤمنین است.در کتب شیعه نیز روایات بسیار زیادى وارد شده است و مرحوم مجلسى در ج39 بحار الانوار،چاپ جدید،بابى در حب و بغض امیر المؤمنین منعقد کرده است و در آن باب صد و بیست و سه روایت نقل کرده است.
10- الریاض النضرة،ج 2/ص219،و در حدود بیست روایت دیگر تا آنجا که ما برخوردیم در همین موضوع در کتب اهل سنت نقل شده است.
11- الصواعق المحرقة،ص 74،و پنج روایت دیگر در همین موضوع در کتب مختلف اهل سنت نقل شده است.
12- مستدرک الصحیحین،ج3/ص 131.این داستان با کیفیتهاى مختلف به متجاوز از هجده نقل در کتب معتبر اهل سنت نقل شده است.
بسم الله الرحمن الرحیم
وبذکر مولانا المهدی (عج)
… تیره شب انتظار و غیبت به درازا کشیده ، دریای سیاه زندگی سراسر گرداب و طوفان گشته ، پهندشت سر سبز انسانیت ، کویر تفتان شده و منتظران دردمند در انتظار آمدن صبح وصال و پیروزی دست بدعا شده اند ، خاکدان حیاتشان ماتم سرائی است که با ندبه ها و ناله ها عجین گشته و در حرمان یار از دیده پنهانشان ، اشک غم از دیده ها روان دارند .
چه که ، زمانی بس دراز است که بیوفائی ها و نا شکیبائی ها و پراکنده دلی های مدعیان حب و ایمان و هماهنگی و یکدلی دشمنان انسانیت و غارتگران عدل و حقیقت ، سبب رخ پوشانیدن آن محبوب عالمیان ، تنها باز مانده خداوند در زمین ، حضرت مهدی صاحب الزمان (عج) گردیده است .
محبوبی که نگاهبان اسرار نهان پروردگار جهانیان است .
امامی که گنجینه ی معارف و دانش الهی است ، عریری که عزت بخش دوستان حق و ذلت دهنده دشمنان است .
و او که عزت دهنده ی مستضعفین و ایمان آورندگان است …
آن خورشیدفروزان را با همه ی ویژگیهای الهی اش در پس پرده ها و هاله های ابر کژی ها و زشتی ها و گناهانمان نگهداشته ایم ، چه که حضرتش در پیامی اندوه بار چنین فرمود :
وَلَوْ انَّ اشیاعنا وَفَّقَهُمْ الله بِطاعَتِهِ علی اجْتماع من القلوبِ فی الوفاءِ بالعهد ص 16
(( اگر شیعیان ما ، که خداوندآنان را بر طاعت خود توفیق دهد ، بر پایه شناختی شایسته و صادقانه در راه وفا به پیمانی که بر دوش دارند همدل می شدند ، برکت دیدار ما از ایشان واپس نمی افتاد و سعادت دیدار ما برای آنان زود تر دست می داد ، پس ما را از ایشان دور نمی دارد
مگر رفتار ناشایست و نا پسند آنان که خبرش بما می رسد .))
پس منتظران راستین را باید که با تزکیه و تلاش در راه اصلاح خود و دیگران و با شور و گداز ، به درگاه بی نیاز ، پرده های ظلمانی حجاب غیبت را کنار زده و با شور و اشتیاق عید وصال را با جشن گیرند ، چرا که از امامان معصوم سلام الله علیهم شنیده ایم :
امام حسین عله السلام : یُصْلِحُ الله اَمْرَهُ فی لَیْلَةِ واحِدَة .
خداوند ظهورش را در یک شب اصلاح می نماید .(کمال الدین ، باب 33 ، ح دهم )
امام صادق علیه السلام : فَتَوَقَّعُوا الفَرَجَ صَباحاً وَ مَساءً .
پس بامدادان و شامگاهان در انتظار فرج و ظهورش باشید .
( منتخب الاثر ، صافی گلپایگانی ص 206 )
بنا براین ظهورآن حضرت به فرمان خداوند ، ناگهانی و غیر مترقبه می باشد . لذا وظیفه پاسداران حریم ولایت و شیفتگان طریق هدایت است که هر لحظه آماده و مهیا ، منتَظِر و گوش به فرمان مولای خود بوده ، لحظه به لحظه نزدیک شدن ظهور را از خدا طلب نمایند و با فراوانی دعا و تضرع ، به درگاه خداوند متعال ، تسریع در فرج آن حضرت را خواستار شویم که خود آن بزرگوار فرموده :
اَکْثِروُا الدُّعاءَ بِتَعْجیلِ الْفَرَجِ فَاِنَّ فِیهِ فَرَجُکُمْ .
برای تعجیل در فرج دعا کنید ، زیرا فرج شما در همانست .
( بحار الانوار ، جلد 53 ص 181 ).
آری ، مُتظِران دل خسته و دلسوختگان شیدای مولا را ، برای فرارسیدن ایام وصال ، راز و نیاز ها و سوز و گداز ها است ، چرا که ششمین پیشوای معصومشان ، امام صادق علیه السلام برخاک می نشیند و مانند پدر فرزند از دست رفته ای ، بی قرار ، اشک ریزان چنین می فرماید :
سَیِّدی غَیْبَتُکَ نَفَتْ رُقادی وَ ضَیَّقَتْ عَلَیَّ مِهادی وَابْتَزَّ تْ مِنّی راحَةُ فُوادی .
آقای من ، پنهانی تو خوابم را ربوده و آرامگاه شب را بر من تنگ نموده و آرامش قلبم را از من گرفته است .
( کمال الدین ص 352 ).
شیعه نیز به هنگام راز و نیاز با او زبان حالی دارد که :
فَلَوْ تَطاوَلَتِ الدُّهُورُ وَتَمادَتِ الْاَعْمارُ لَمْ اَزْدَتْ فیکَ اِلّا یَقیناً وَ لَکَ اِلّا حُبْاً وَعَلَیکَ اِلّا مُتَّکلاً وَ مُعْتَمِداً وَ لِظُهُورِکَ الّا مُتـَـوَقِّآً و َ مُنْتَظِراً وَ لِجَهادی بَینَ یَدَیکَ مُتَرَقَّباً .
اگر روزگار ها طولانی شود و عمرها به درازا بکشد جز بر یقینم نیفزاید و عشق و اتکاءو اعتمادم به تو ببـیـشـتـر گردد وَ انتظار و آرزوی ظهورت فزونی گیرد ، آرزویم این است که در پیش رویت به جهاد بر خیزم .
( زیارت حضرت ولی عصز 0عج) مفاتیح الجنان 1035 )
که سراپای بسوزد من بی سر و پا را
و تمامی سوز و گداز این شیفتگان و شیدایان مولا بر سر آن است که محبوبشان راغ نه برای خود بلکه برای خدا و احیای دین خدا و احیای سنت خدا می خواهند و این راز در تمامی خواسته ها و دعاهایشان مشهود می باشد ؛
- اَلْلهمَّ جَدَّدْ بِهِ مَامْتَحی مِنْ دینِکَ وَ اَصْلِحْ بِهِ ما بُدِّلَ مِنْ حُکْمِکَ وَ غُیِّرَ مِنْ سُنَّتِکَ حَتّی یَعُودَ دینُکَ بِهِ وَعَلی یَدَیهِ غضّاً جَدیداً صَحِیحاً لاعِوَجَ فِیهِ وَلابِدْ عَهَ مَعَهُ .
پروردگارا آنچه را که از دینت محو شده در دولت حضرتش تجدید ساز و آنچه از احکام و سنّت تو را اهل نفاق و بدعت تغییر و تبدیل داده اند همه را اصلاح فرما ، تا آنکه دین تو به وجود او ، و به دست سلطنت او ، از نو به مقام خود باز گردد تا از روی یقین بدون بدعت و کجروی مورد عمل قرار گیرد .
(دعای حضرت امام زمان (ع) مفاتیح الجنان )
- اَلْلهُمَّ وَ اَحْیِ بِوَلِیِّکَ الْقُرآنَ وَ اَرِنا نُوْرَهُ سَرْمَداً لا لَیِلَ فیِهِ .
خدایا کتاب قرآن را بوجود ولی خودت زنده ساز و نور جمالش را به ما بنما ، آن نوری که سرمدی است و هرگز ظلمت گرد او نگردد.
- اَلّلهُمَّ اِنا نَسْئَلُکَ اَنْ تَاذَنْ لِوَلیِّکَ فی اِظْهارِ عَدْلِکَ فی عِبادِکَ .
خدایا ما از تو مسئلت داریم اینکه به ولیّت اجازه فرمائی تا عدل واقعی تو را بین بندگانت جاری سازد .
بدهی است که اگر خداوند رخصتش فرماید تا عدل الهی را بین بندگان خدا جاری نماید و قرآن ، این یادگار تلاش دیرینه پیامبر (ص) را احیا نماید ، و اسلام عزیز را که با ایثار و فداکاری و جانبازی شهدای حق و حقیقت ، با پاسداری و مجاهدت ویژه آئمه معصومین نگهداشته شده به نحو اکمل آن ، به جهان عرضه نموده و احکامش را جاری نماید ، شرک و کفر با تمامی مظاهرشان از بین خواهند رفت ، چنانچه در دعا ها می خوانیم :
وَ اقْصِمْ بِهِ رُؤس الضَّلالَه وَ ذلِّل بِهِ الجبّارینَ والکافِرینَ وَ دبِّرْ بِهِ المُنافقِینَ و الناکَثِینَ وَ جمِیعِ المُخالِفِینَ وَ الْمُلْحِدِینَ فی مَشارِقِ الاَرضِ وَ مَغارِبِها ، بَرِّها وَ بَحْرِها وَ سَهْلِها وَ جَبَلِها حَتّی لا تَدَعَ مِنْهُمْ دَیّاراً ولا تُبْهی لَهُمْ آثاراً .
به دست توانای مهدی (عج) پُشتِ سران گمراهی را در هم شکن و با نیروی لایزال الهی ستمگران و کافران را ذلیل ساز و آنچه بی دین و منافق و مخالف و پیمان شکن است در هرکجا ، چه در دریا ها، چه در صحراها ، چه در کوه و چه در دشت همه را در مشرق و مغرب سراسر زمین نابود ساز ، تا آمکه دیگر دیّاری از آن نابکاران و اثری از آن پنهان کنندگان حق باقی نگذاری .
و راستی که مشاهده ء جهان با آن شکوهش و با آن سلطنت الهی امام معصومش ، با اجرای تمام حدود و احکام معطلهء قرآن ، بهشتی است برین که هر شیعه منتظری را در آرزوی دیدنش به تلاش و تکاپو وامیدارد و اشک شوقش را جاری می سازد و در آرزوی آن روز نغمه می سراید که :
مَتی نَرِدُ مَناهِلِکَ الْرَّویَّةَ فَنَرْوی .
مَتی ننْتَفِعُ مِنْ عَذْبِ ماءِکَ فَقَدة طالَ الصَّدی .
مَتی نُغادِیکَ وَ نُراوِحُکَ فَنُقِّرَ عَیْنا .
مَتی تَرانا وَ نَرئکَ وَ قَدْ نَشَرْتَ لَواءَ النَّصْرِ تُری
اَتَرانا نَحُفُّ بِکَ وَ اَنْتَ تَاُمُّ الْمَلاء …
مولای من !
کی شود که بر جویبار خوشگوار عدالتت در آئیم و سیراب شویم ؟
کی شود که از چشمه ء آب زلال ظهور تو بهره مند گردیم ، چون عطش ما بسیار طولانی شد ؟
کی شود که ما هر صبح و شام را با تو سپری کنیم و چشم ما بجمالت روشن گردد ؟
کی شود که تو ما را و ما تو را ببینیم ( و به دیار مولای خود سر افراز شویم) در حالیکه پرچم نصرت و پیروزی را در عالم بر افراشته ای ؟
آیا خواهی دید که ما به گرد وجودت حلقه زده و تو با قدرت تمام همه را رهبری کنی و دشمنانت را کیفر خواری و عقاب بچشانی و سرکشان و منکران خدا را نابود گردانی و ریشه ء متکبران عالم و ستمکاران جهان را از بیخ و بن بر کنی و ما از ته جان فریاد برآوریم که :
آه ! چه می گفتیم ؟ کجا بودیم ؟ و کجا هستیم ؟ گویا رویائی بیش نبود . راستی درست گفته اند که زندگی تنها ، با پدر دلسوز مفهوم واقعی به خود می گیرد .
اصل لشکر بی گمان سرور بُوَدْ قوم بی سرور تن بی سر بُوَدْ
این همه که مرده و پژمرده ای زان بُوَدْ که ترک رهبر کرده ای
(مولوی )
اینجا است که آن امام معصوم (ع) خود بما یاد داده است که در این دوران ، زبان حال و قال ما این چنین باشد :
اللّهُمَّ اِنّا نَشْکوا اِلَیْکَ فَقْدَ نبیِّنا (ص) وَ غَیْبَةَ وَلیّنا وَ کَثْزَةَ عَدُوِّنا وَ قِلّةِ عدَدِنا وَ شِدَّةَ الْفِتَنِ بِنا .
بار خدایا از فقدان پیامبر (ص)و غیبت رهبر و فزونی دشمنان وکمی دوستان و شدت فتنه ها به پیشگاه تو شکایت می بریم .
شاید که با التماس و دعا به درگاه حضرت احدیت بتواند از عصر مخوف و هولناک غیبت بسلامت گذر کند .و ذره ای در معتقداتش خلل وارد نیاید و ایمانش به تمامی برنامه های الهی همچنان محکم و پایدار بماند .
فَصَبِّرْنی علی ذالکَ حتّی لا آُحِبُّ تَعْجیلَ ما اَخَّرْتَ وَلا تاْخیرَ ما عَجَّلْتَ وَلا کَشْفَ ما سَتَرْتَ وَلا الْبَحْث عَمّا کَتَمْتَ وَلا اُنازِعُکَ فی تَدْبیرِکَ وَلا اَقولُ لِمَ وَ بِمَ وَ کَیْفَ و ما بالُ وَلِیِّ الْامْرِ لا یَظْهَرُ وَقَدِامْتَلَاَتِْ الرضُ مِنَ الْجَورِ وَاُفَوِّضُ اُوری کُلَّها اِلیکَ .
بار خدایا مرا در امر غیبت ، آنسان شکیبا ئی بخش تا آنچه را که تو بتاخیر می افکنی در تعجیلش اصرار نورزم و آنچه را تو مستور می داری آشکارش را نخواهم و آنچه را امر به کتمانو نهان داشتنش فرمودی در آن بحث نکنم و در تدبیر امور با تو به منازعه بر نخیزم ، حتی نگویم چرا ولی امر ظاهر نمی شود در حالیکه دنیا پر از ظلم و جور شده است بلکه تمام امور را به حضرتت تفویض می کنم :.
در نهایت خدایا از تو می خواهم ، چنانچه اراده ات تعلق گرفت و بر بندگان خود منّت گذاردی و زمان ظهور ولی ات را امضاء نمودی تا وارثان واقعی زمین را به حکومت رسانی و مستضعفان حقیقی تاریخ را امام و پیشوای زمین دهی و با آن آرزوی تمامی انبیاء و اوصیاء خودت را جامه عمل بپوشانی و انتقام خون سالار شهیدان را از ظالمان و ستمگران روزگار بگیری ،
و من
الف ـ اگر زنده بودم :
الهمَّ اجْجعَلْنی مِنع انصارِهِ وَاعوانِهِ والْذّابینَ عَنْهُ والْمُسارِعینَ اِلَیه فی قَضاءِ حَوائجهِ والْممْتَثِلینَ لِامرهِ وَ الْمُحامینَ عَنْهُ والْسابقینَ اِلی اِرادَتِهِ والْمُسْتَشْهَدینَ بین یَدیهِ . (دعای عهد )
بارخدایا ، قرارم ده از انصار ویاران آن بزرگوار ، از آنان که از حریم مقدس او دفاع می کنند و از پی انجام دستوراتش می شتابند و اوامرش را امتثال نموده واز وی حمایت می کنند و بجانب اراده اش مشتاقانه سبقت می گیرند ودر خصوص حضرتش به درجه رفیع شهادت می رسند .
وَاقْرَنْ ثارَنا بثارهِ وَاکْتُبْنا فی اَعْوانِهِ وَ خُلَصائِهِ وَاَحْیِیْنا فی دَولَتِهِ نائمینَ وَبِحُجَّتِهِ غانمینَ وَبِحقِّهِ قائمین وَ مِنَالسّوءِ سالِمین ( اعمال نیمه شعبان )
پزوردگارا … خون ما را با خون او قرین گردان و نام ما را در دفتر یاران و خالصانو دوستان او ثبت فرما و ما را در دولت او متنعم گردان و به صحبتش بهره مند ساز و بحق او استوار نما و از هر بدی محفوظدار .
ب : اگر عمرم سپری شد و جهان را وداع کردم :
فَاَخْرِجْنی مِنْ قَبْری مؤْتَزِراً کَفضنی شاهِراًسیْفی مُجرداً قَناتی مُلَبِّیاً دَعْوَةض الداعی فی حاضِرِ وَالْبادی .(دعای عهد)
پروردگارا …. مرا از قبر برانگیزان در حالیکه کفنم را بکمر بسته ام و شمشیرم را از نیام بر کشیده باشم و لبکیک گویان دعوتش را اجابت کنم که بر تمام اهل شهر و دیار لازم الاجابه است .
بالاخره این امید در اعماق دل و جان هر شیعه ای ریشه دوانده که باید انتقام همه کژی هائی را که مُشتی دون صفت پس از پیامبر (ص) بر دنیا و مافیها تحمیل نمودند گرفته ، و همان ناجوانمردان که با تمامی مقدّسات الهی به ستیز بر خاستند و دبر خانه و خاندان وحی ظلم و ستم نمودند و حق آشکاررا پنهان نمودند و واقعه غیبت را در تاریخ اسلام ایجاد کردند و سبب شدند تا در تاریخ زورگویان و جباران شُلْطه یابند و زمین خدا را به فساد کشند.و هر روز همچون عصر و زمانه ما ، هزاران هزار از مردان و زنان پاکباخته حق را به خاک و خون کشند و با شهادت عزیزان ستیزه جوی و هر ظلم و بیدادی قلب مقدس امام عصر را آکنده از غم و اندوه فراوان سازند . از خدای بزرگ پیروزی آنان و همه رزمندگان جبهه حق را بر همه سپاه کفر و الحاد خواستاریم و به این امید که روزی پرچم سپاهیان ظفرمند اسلام بر سراسر گیتی باهتزاز در آید .
خدایا ! کلید تمامی فتح و پیروزی ها و غلبه های نهائی بر هر چه کفر و ستمگریست به دست تو است و توئی که تمامی گرفتاریها را بر طرف می نمائی …
پس گرفتاری غیبت را نیز از جان ولّی بزرگوارت بر طرف فرما و او را خلیفه زمین گردان ، خدایا ، خدایا ، تا انقلاب مهدی عج از نهضت خمینی محافظت بفرما ! آمین .
السلام علیک یا انسیة الحوراء ولادت چشمه کوثر، دخت پیامبر (ص) کفو امیرالمؤمنین (ع) مادر ولایت، حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام) به مسلمانان جهان مبارک باد * تازه هاى بخش فارسى پایگاه الشیعه: حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) از نگاه معصومین (علیهم السلام) دخترم فاطمه را بدان جهت فاطمه نامیدند که خداوند عزوجل او و دوستانش را توصیف مقام و منزلت حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام) فقط از منظر معصومین (علیهم السلام) که همتاى ایشانند، قابل بیان است. سخن برگزیده از حضرت زهرا علیها السلام در خدمت مادر باش زیرا بهشت در زیر پای مادران است . این محبت از محبتها جداست * حب محبوب خدا، حب خداست 1- فاطمه علیها السلام از نگاه امام امیرالمؤمنین علی علیه السلام از فاطمه اکتفا به نامش مکنید * نشناخته توصیف مقامش مکنید مرکز جهانى اطلاع رسانى |
میلاد کوثر قرآن ، دخت پیامبر ، همسر ولایت ، مادر امامت صدیقه شهیده راه دفاع از ولایت فاطمه زهرا (س) و وتولد زریه اش امام خمینی(ره) به پیشگاه مقدس حضرت امام مهدی عج وهمه شیعیان و منتظران آنحضرت تبریک عرض می نماید و همچنین روزن را به همه زنان عالم بویژه بانوان ایران اسلامی که با حفظ ارزشهای دینی قرآنی و انسانی و خفظ قداست خانواده و تربیت فرزندان شایسته در صحنه مختلف اجتماعی در راه تعالی ایران اسلامی فعالیت می کنند تبریک عرض می نمایم
سیمای فاطمه در قرآن
آیات زیادى چون آیه تطهیر، مباهله، و قربى سوره هل اتى و سوره کوثز در شان صدیقه کبرى علیها السلام و خانوادهاش نازل شده و مفسران تمام مذاهب اسلامى به آن اذعان دارند ما از همه به توضیح مختصرى از سوره کوثر. (ازتفسیر المیزان) می پردازیم قرآن کریم مىفرماید: :
(إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ ، فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْ ، إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ )
به نام اللّه که به نیک و بد بخشنده و به نیکان مهربان است .
محققا ما به تو خیر کثیر (فاطمه (علیهاالسلام ) دادیم
پس به شکرانه اش براى پروردگارت نماز بخوان و قربانى کن
و بدان که محققا شماتت گوى و دشمن تو ابتر و بلا عقب است .
در این سوره منتى بر رسول خدا (صلى اللّه علیه و آله وسلم ) نهاده به اینکه به آن جناب کوثر داده ، و این بدان منظور است که آن جناب را دلخوش سازد و بفهماند که آن کس که به وى زخم زبان مى زند که اولاد ذکور ندارد و اجاق کور است ، خودش اجاق کور است ،
اقوال مختلف درباره مراد از ((کوثر)) و بیان شواهددال بر اینکه مراد از آن ذریّه پیامبر (صلى الله علیه و آله ) یعنى فرزندان فاطمه(علیه السلام ) است
فاطمه سلام الله علیها از بیان پیامبر صلی الله علیه و آله
قال رسول الله (ص) : فاطمة بضعة منى فمن اءغضبها اءغضبنى
(صحیح بخاری حدیث شماره 3556)
؛ فاطمه علیهاالسلام پاره تن من است هر که او را به خشم آورد مرا به خشم آورده است .
قال رسول الله (ص) : فإنما ابنتی بضعة منی یریبنی ما رابها ویؤذینی ما آذاها»
( حدیث شماره 2449 صحیح مسلم )
همانا فاطمه پاره تن من است ، هر چه او را ناراحت کند مرا ناراحت کرده و آنچه او را اذیت کند مرا اذیت کرده است..
مقام معظم رهبری» :
زنان مسلمان در زندگی شخصی ، اجتماعی و خانوادگی خود باید زهرا(س) را از جهت خردمندی ، فرزانگی و عقل و معرفت الگو و سرمشق خود قرار دهند و از بعد عبادت، مجاهدت ، حضور در صحنه ، تصمیم گیریهای عظیم اجتماعی ، خانه داری ، همسر داری و تربیت فرزندان صالح از زهرای اطهر (س) پیروی کنند.
باسمه تعالی
پیشاپیش ولادت سیده زنان عالم ، دخت فرزانه پیامبراعظم ، مادر حسنین ، ام الائمه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را به ساحت مقدس فرزند برومندش موعودجهانی حضرت ولی عصر امام مهدی (عج) و همه مسلمین جهان بخصوص نگاهبانان حماسه همیشه جاوید ولایت و امامت ، غدیرباوران عاشورای منتظر تبریک عرض می نمایم . بهمین مناسبت برای آشنائی بیشتردوستداران و محققان با عظمت و مقام معنوی آن بانوی عظیم الشان (سلام الله علیها ) نظزهمگان را به احادیث نبوی (ص) به شرح ذیل جلب می نمایم و التماس دعا دارم
زهرا در نگاه خورشید
از : محمدرضا جباران ، ماهنامه کوثر شماره 8
بررسى کامل سخنانى که رسول مکرم اسلام(ص) به مناسبتهاى مختلف در باره صدیقه کبرا علیها السلام فرموده است فرصتى ویژه مىطلبد که این مقام را گنجایش آن نیست. ما در این مبحثبه منظور تبرک به کلام نورانى نبوى به چند مورد اشارهمىکنیم.
1- فاطمه پاره تن من است.
رسول خدا(ص) فرموده است: فاطمه پاره تن من است. هر کس او را خشمگین کند مرا خشمگین نموده است. (1)
و فرمود: هر آنچه او را اندوهگین کند، مرا هم اندوهگین مىکند. هر آنچه او را بیازارد ... و خسته کند، مرا نیز آزرده مىسازد. هر چه او را شادمان کند، مرا هم شادمان، و هر چه او را افسرده سازد مرا هم افسرده مىنماید. (2)
برخى از اهل تسنن به این حدیث استدلال کردهاند که هر کس به فاطمه زهرا بد بگوید کافر مىشود. (3)
2- غضب فاطمه غضب خداست.
فرمود: اى فاطمه، خداوند به خاطر غضب تو غضب مىکند و به خاطر رضاى تو خشنود مىشود. (4)
3- فاطمه سرور زنان جهان است.
و سرور زنان با ایمان است. (7)
زمانى نیز فرمود: ... این فرشته آمده است تا به من بشارت دهد که فاطمه سرور زنان بهشت است. (8)
4- فاطمه قبل از همه وارد بهشت مىشود.
فرمود: اولین کسى که وارد بهشت مىشود، فاطمه دختر محمد(س) است. (9)
5- فاطمه(س) روز قیامت هم منزل پیامبر اکرم(ص) است.
فرمود: من و على و فاطمه و حسن و حسین روز قیامت در زیر بارگاه عرش خواهیم بود. (10)
امیرالمؤمنین(ع) روایت کرده است که شبى پیامبر اکرم(ص) در خانه ما خوابید. نیمهشب حسن آب خواست و حضرت برخاسته، کاسهاى آب از مشک برگرفت تا به او بنوشاند. در این میان حسین دستبه کاسه آب برد، پیامبر او را باز داشت و آب را به حسن داد. فاطمه(س) عرض کرد: اى رسول خدا! مثل اینکه حسن را بیشتر دوست مىدارى! فرمود: نه، ولى او قبل از حسین آب خواست. آنگاه فرمود: اى فاطمه، من و تو و این دو و اینکه در خواب است [على(ع)] همه در روز قیامت در یک جا خواهیم بود. (11)
و فرمود: در بهشت درجهاى است که «وسیله» نام دارد. هنگامى که دعا مىکنید، از خدا براى من آن درجه را بخواهید. گفتند: اى رسول خدا، چه کسى با تو در آنجا ساکن خواهد بود؟
فرمود: على، فاطمه، حسن و حسین. (12)
6- نسل فاطمه(س) بر آتش حرام است.
فرمود: فاطمه پاکدامن است، پس خدا نسل او را بر آتش حرام کرده است. (13)
و فرمود: خدا تو و فرزندانت را عذاب نخواهد کرد. (14)
7- فاطمه(س) میوه وجود پیامبر است.
فرمود: من درختى از بهشتم و فاطمه میوه اوست. (15)
8- فاطمه پارهاى از وجود پیامبر است.
فرمود: فاطمه از وجود من است. هر چه او را خوشحال کند مرا خوشحال مىسازد و هر چه او را غمگین سازد، مرا غمگین مىکند. (16)
9- دوستداران فاطمه در بهشتند.
فرمود: اى سلمان، هر کس فاطمه را دوستبدارد در بهشت است و هر کس با فاطمه دشمنى ورزد در جهنم است. اى سلمان، دوستدارى فاطمه، در یکصد جایگاه به کار مىآید که راحتترین آنها، لحظه مرگ، قبر، میزان، محشر، صراط و محاسبه است.
هر کس دخترم از او راضى باشد من از او راضى هستم و هر کس من از او راضى باشم خدا از او راضى است و هر کس که فاطمه بر او غضب کند خدا بر او غضب مىکند. (17)
10- فاطمه(س) مظهر نیکى است.
فرمود: اگر حسن و نیکى همچون پیکرى نمایان مىگردید همانا سیماى فاطمه مىشد. بلکه فاطمه بزرگتر از آن است. (18)
11- فاطمه(س) روح پیامبر است.
فرمود: دخترم فاطمه سرور اولین و آخرین زنان جهان است. او پاره تن من، نور چشم و میوه دل من و روح من است. او حوریه آدمى نسب است. هرگاه در محراب مقابل پروردگارش مىایستد نورش براى فرشتگان آسمان مىدرخشد آنچنان که نور ستارگان براى اهل زمین. و خداى عز و جل به فرشتگان مىگوید: اى فرشتگان من، به بندهام فاطمه بنگرید که چگونه در مقابل من ایستاده و اعضاى بدنش از خوف من مىلرزد. بنگرید چگونه قلبش متوجه من است. شما را شاهد مىگیرم که او و پیروانش را از آتش ایمن کردم ... آنگاه همانطور که مریم را صدا زد او را صدا مىزند و مىگوید: اى فاطمه، خدا تو را برگزیده و تطهیر کرده و بر زنان جهان برترى بخشیده است ... (19)
12- فاطمه(س) مادر (دلسوز) پدرش است.
پیامبر اکرم(ص) او را به این کنیه افتخار بخشید و او در مدینه به این کنیه مشهور بود. (20)
در تفسیر این کنیه گفتهاند منظور از پدر شان رسالت پیامبر(ص) است. بنابراین فاطمه مادر اسلام و مسلمین است. یعنى همانطور که اطفال در شداید و گرفتاریها به مادر خویش پناه مىبرند و مادر مرجع و محور آنهاست فاطمه زهرا(س) پناهگاه پیروان اسلام در شداید و گرفتاریهاست. و هنگامى که حق و باطل با هم مشتبه شوند جویندگان حق، راه راست و حق را از او مىجویند.
بحقیقت فاطمه میزان است. همراه او بودن با خدا بودن است و پیروى از او پیمودن راه مستقیم است و جدایى از او جدایى از خدا و حقیقت اسلام.
رفتار پیامبر(ص) نسبتبه زهرا(س)
زهرا(س) در نظر پیامبر عظیمالشان9 از جایگاهى بلند برخوردار بود و نمىتوان براى منزلت و قرب فاطمه نزد رسول خدا(ص) حدى تعیین کرد. صحیحتر آنکه بگوییم زبان و قلم را آنچنان قدرتى برخوردار نیست که بتواند از عهده این کار برآید. در یک سخن باید گفت: «در پهناورترین مکان قلب پدر خویش رسول خدا(ص) جاى داشته و در کشور وجود پیامبر اکرم(ص) بهترین موقعیت از آن وى بود.» (21)
اولیاى خدا از بالاترین درجات صفات انسانى برخوردار بودهاند و هر صفتبه صورت کامل در ایشان موجود بوده است. یکى از آن صفات عاطفه و مهرورزى است. شاید کسانى تصور کنند که مهر ورزیدن به اعضاى خانواده نوعى وابستگى است و اولیاى خدا که از هر گونه وابستگى به غیر خدا منزهاند، از این علاقه نیز مبرا و نسبتبه اعضاى خانواده خویش داراى گونهاى بىتفاوتى مىباشند. ولى این، سخنى ناصواب و فکرى خطاست. چه اینکه در این صورت آن بزرگواران از داشتن یکى از ویژگیهاى مهم انسانى بىبهره مىباشند. دیگر اینکه گذشتن از اعضاى خانواده چون فرزند و برادر در راه خدا براى ایشان هیچ مزیتى نمىباشد. زیرا از چیزى گذشتهاند که هیچ علاقهاى به آن ندارند.
اگر بپذیریم که پیامبران نسبتبه فرزندان خویش عاطفه پدرى نداشتهاندباید تمام تمجیدى که از حضرت ابراهیم(ع) به خاطر ذبح فرزندش مىشود لغو و بىحساب باشد.
بنابراین، اولیاء الهى نه تنها داراى عاطفه و مهر بودهاند بلکه عالیترین درجات آن را در وجود خویش داشتهاند.
آنچه در این زمینه اولیاء خدا را از سایر مردم ممتاز مىسازد آن است که عاطفه خویش را محور انتخاب قرار نمىدهند. ایشان در مقام بندگى مىتوانند شدیدترین درجه عاطفه را نادیده انگاشته، فرزندى دلبند یا برادرى عزیز را در راه خدا تقدیم کنند. آنچنان که حضرت ابراهیم(ع) بر آن مىشود که با دستخود فرزندش را سر ببرد و حضرت سیدالشهداء در کمتر از یک روز همه عزیزان خود را در پاى معبود قربان مىکند. آنان مىتوانند کسى از اعضاى خانواده خویش را از خود برانند و از وجود او چشم پوشند، مانند حضرت نوح(ع) که از فرزند ناشایستخویش چشم پوشید.
از طرف دیگر اگر فرزندى آنچنان که شایسته مقام بندگى استخود را با معیارهاى الهى تطبیق دهد عاطفه پدرى به مهر الهى آمیخته مىشود و اسطوره مىآفریند. گریههاى یعقوب پیامبر در طول سالیان متمادى و تا سر حد کورى تنها برگرفته از عاطفه پدرى براى از دست دادن فرزند نبود بلکه چون وى پسرى را از دست داده بود که تا افق وجود پدر بالا آمده و شانه به شانه او مسیر تکامل انسانى را طى کرده بود. یعقوب یوسف را مىطلبید چون تنها یوسف او را مىفهمید و بوى آشنا را از وى استشمام مىکرد. همان بویى که چون از پیراهن یوسف متصاعد شد از دروازه مصر کلبه احزان پدر را در کنعان معطر کرد.
با توجه به این مقدمه به ذکر پارهاى از اظهار علاقههاى وجود مقدس نبوى نسبتبه دخت گرانقدرش مىپردازیم.
1- کوتاهترین زمان دورى
پیامبر عظیمالشان اسلام هنگامى که آهنگ سفر داشتبا فاطمه(س) بعد از همه وداع مىکرد و هنگام مراجعت، با او قبل از همه ملاقات مىکرد. (22)
2- بوسه و احترام
عایشه روایت مىکند: هنگامى که فاطمه(س) داخل مىشد پدرش بر مىخاست، او را مىبوسید و در جاى خود مىنشاند.
همچنین او مىگوید: روزى پیامبر گلوى فاطمه را بوسید، عرض کردم: اى رسول خدا، کارى کردید که پیشتر انجام نمىدادید!
حضرت فرمود: اى عایشه، وقتى مشتاق بهشت مىشوم گلوى فاطمه را مىبوسم. (23)
3- سلام پیاپى
تا مدتها پس از نزول آیه تطهیر هنگامى که پیامبر(ص) براى نمازهاى پنجگانه از منزل خارج مىشد نخستبه در خانه فاطمه(س) مىرفت، دستانش را به دو طرف در مىگرفت و با صداى بلند مىفرمود: سلام بر شما، اى اهل بیت! (24)
4- دلسوزى بر فاطمه(س)
در روایات زیادى وارد شده که آن حضرت با مشاهده سختى حال دختر عزیزش به شدت مىگریست.
آرى، پیامبر مکرم اسلام(ص) عمیقترین احساسات پدرانه خویش را نثار فاطمه(س) مىنمود و این برخوردها ناشى از احساسات و عواطف محض نبوده است وگرنه مىبایستبا دختران دیگر خویش هم به همین شیوه برخورد مىکرد. از همینرو درمىیابیم که این شدت علاقه ناشى از اوج کمال فاطمه(س) و محبوبیت او نزد خداست.
در حقیقت پیامبر(ص) در این همه اظهار علاقه از خداوند متعال متابعت مىکرده است. گویى پیامبر(ص) وظیفه دارد موضع قرآن را در این زمینه تفسیر کند و مردم زمان خویش را به این موضعگیرى آشنا نماید.
موضع قرآن نسبتبه فاطمه(س) و خانواده او
آیات زیادى چون آیه تطهیر، مباهله، هل اتى و قربى در شان صدیقه کبرى علیها السلام و خانوادهاش نازل شده و مفسران تمام مذاهب اسلامى به آن اذعان دارند ما از همه به توضیح مختصرى از آیه مودت اکتفا مىکنیم.
قرآن کریم مىفرماید:
«قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فى القربى» (25)
«اى رسول گرامى! به مردم بگو من در مقابل رسالتخویش از شما مزدى نخواهم جز آنکه به خویشاوندان من مودت ورزید.»
مودت عبارت از محبتشدید و علاقهاى است که قلب انسان را فرا گرفته باشد. به عبارت دیگر مودت مرز بین دوست داشتن و عشق ورزیدن است. در این آیه شریف مودت اهل بیتبه عنوان مزد رسالت پیامبر اسلام تعیین شده و مفاد آیه این است که اگر کسى به خاندان پیامبر که مورد نظر این آیه هستند، مودت نورزد نسبتبه نبى مکرم اسلام جفا روا داشته و حق او را ادا نکرده است.
زمخشرى در کشاف روایت کرده است: وقتى این آیه نازل شد گفتند: اى رسول خدا، خویشان تو که مودتشان بر ما واجب شده کیانند؟
آن حضرت فرمود: على، فاطمه و دو پسر ایشان. (26)
در آیه دیگرى مىفرماید: «ما سئلتکم من اجر فهو لکم» (27)
«من هر مزدى از شما بخواهم براى خود شماست.»
از این آیه کریمه به دست مىآید که از مودت خویشان رسول اکرم(ص) که در آیه قبل به عنوان مزد رسالت آن حضرت واجب شده نفعى عاید پیامبر(ص) نمىشود.
بعلاوه رسالت و نبوت چیزى نیست که انسان بتواند مزدى شایسته و لایق براى آن تقدیم کند. و به همین علت قرآن کریم از پیامبران نقل مىکند که همگى به پیروان خویش مىفرمودند: ما مزدى از شما نمىخواهیم. پاداش ما فقط با خداست. (28)
چگونه نفع مودت عاید خود ما مىشود؟
در آیهاى دیگر به بیان این چگونگى پرداخته، مىفرماید:
«قل لا اسئلکم علیه من اجر الا من شاء ان یتخذ الى ربه سبیلا» (29)
«بگو من مزد از کسى نمىخواهم مگر (همین که) کسانى بخواهند راهى به سوى پروردگار خویش بیابند.»
در واقع مودت اهل بیت که همان مزد رسالت است راه عبودیتخداست. ایشان محور توحید، و خانههایشان مدارس تربیتبندگانى است که مشتاق عمل به دین خالص پیامبرند. زمخشرى در کشاف مىنویسد: این کلام مانند گفتار کسى است که از روى دلسوزى تلاش کرده و براى تو مالى به دست آورده است. آنگاه به تو مىگوید من از تو هیچ پاداشى نمىخواهم جز اینکه در حفظ این مال بکوشى و آن را از دست ندهى. حال اگر تو آن مال را براى خودت حفظ کردى در حقیقت پاداشى به او ندادهاى ولى او این حقیقت را به اسم ثواب و پاداش از تو تقاضا کرده است و به این ترتیب دو مطلب را به او فهمانده است: 1- اینکه او به هیچ وجه طمع پاداش ندارد. 2- اینکه او نسبتبه تو بسیار مهربان است و اگر تو مال را براى خودت حفظ کنى او همین را به عنوان پاداش از تو مىپذیرد.
آنگاه اضافه مىکند: به جان خودم، رسول خدا(ص) نسبتبه قوم خود و مردمى که براى هدایتشان مبعوث شد بیش از این دلسوز و مهربان بود. (30)
پىنوشتها:
1- خصائص نسائى، ص 35 و کنزالعمال، ج6، ص 220.
2- فضائل الخمسة، ج3، ص 5-15.
3- کتاب فضائل الخمسة من الصحاح السته، ج3، ص 151 مجموعهاى است مشتمل بر فضایل و مناقب نبى مکرم اسلام(ص)، على(ع)، فاطمه(س) و امام حسن و امام حسین که به همتسید مرتضى حسینى فیروزآبادى (از علماى معاصر شیعه) از کتب معتبر علماى اهل تسنن جمعآورى شده است.
4- ذخائر العقبى، ص39 و میزان الاعتدال ذهبى، ج 2، ص 72.
5- کنزالعمال. ج7، ص 111.
6- فضائل الخمسة، ج3، ص137.
7- همان، ص146.
8- صحیح ترمذى، ج 2، ص306.
9- مستدرک الصحیحین، ج 2، ص 152.
10- معجم هیثمى، ج9، ص 184.
11- اسد الغابة، ج 5، ص269.
12- کنزالعمال، ج7، ص 102.
13- اسد الغابة، ج 5، ص 510.
14- کنزالعمال، ج6، ص219.
15- فرائد السمطین، ج 2، ص 30.
16- همان، ص 45.
17- همان، ص67.
18- همان، ص 68.
19- همان، ص 35.
20- اسد الغابة، ج 5، ص 520 و الاستیعاب، ج 2، ص 752.
21- فاطمة زهرا از ولادت تا شهادت، ترجمه دکتر حسین فریدونى، ص227.
22- مستدرک الصحیحین، ج 1، ص 498 و ج3، ص6-155.
23- صحیح ترمذى، ج 2، ص319.
34- فرائد السمطین، ج 2، ص 50 و 61.
25- سوره شورى، ایه23.
26- تفسیر کشاف، ج 4، ص219.
27- سوره سبا، آیه47.
28- براى نمونه: سوره شعرا، آیات109-127، 145، 164 و 180.
29- سوره فرقان، آیه57.
30- تفسیر کشاف، ج3، ص 288.
(ماهنامه کوثر شماره 8)