ایام شهادت ام ابیها حضرت فاطمه زهراء سلام الله علیها اولین شهیده راه دفاع از ولایت را به محضر مقدس آخرین وارث غدیر فرزند برومندش حضرت امام مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف و بهمه محبین اهل بیت پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله تسلیت عرض می نماید . نظر مشاهدین عزیز را به مختصری از زندگی حضرت زهرا ء سلام الله علیها را بعد از رحلت پدر به نقل از : برترین بانوى جهان فاطمه زهرا(س) ،آیت الله مکارم شیرازى معطوف می دارم
فاطمه(سلام الله علیها ) بعد از رحلت پیامبر(صلی الله علیه و آله )
ما زالت بعد ابیها معصبة الرأس باکیة العین، محترقة القلب.
«بعد از رحلت پیامبر پیوسته شال عزا به سر بسته بود، چشمانى گریان و قلبى سوزان داشت».
دوران شیرین زندگانى بانوى اسلام فاطمه زهرا سلام اللّه علیها با رحلت پیامبر(ص) به سرعت سپرى شد (هر چند به یک معنى در سراسر زندگى او، دوران شیرینى وجود نداشت، چرا که پیوسته فشارها و جنگها و توطئههاى دشمنان بر ضد اسلام و پیامبر آرامش روح فاطمه(س) را بر هم مىزد).
با رحلت پیامبر(ص) طوفانهاى تازهاى از حوادث پیچیده و بحرانى وزیدن گرفت.
احقاد و کینههاى بدر، خیبر و حنین که در عصر پیامبر(ص) در زیر خاکستر پنهان بود آشکار گشت.
احزاب منافقین به جنب و جوش افتادند تا هم از اسلام انتقام بگیرند، و هم از خاندان پیامبر.(ص) و فاطمه زهرا(س) در مرکز این دایره بود که تیرهاى زهرآگین دشمنان از هر سوى به سوى آن پرتاب مىشد.
فراق و جدائى دردناک از پدر از یکسو.
مظلومیت غمانگیز و جانکاه همسرش امیرمؤمنان على(ع) از سوى دیگر.
توطئههاى دشمنان بر ضد اسلام از دیگر سو.
و نگرانى فاطمه از آینده مسلمین و حفظ میراث قرآن، دست به دست هم دادند و قلب و روح پاکش را سخت مىفشردند.
فاطمه سلام اللّه علیها نمى خواهد با بیان غمهاى خود روح پاک امیرمؤمنان على(ع) را که سخت از آن اوضاع ناگوار و خلافکارىهاى امت ضربه دیده، آزردهتر سازد.
به هین دلیل به کنار قبر پیامبر(ص) مىرفت و با او درد دل مىکرد، و سخنان جانسوزى همچون اخگر آتش که اعماق وجود انسان را مىسوزاند، بر زبان مىآورد.
«یا ابتاه بقیت و الهة و حیرانة فریدة، قد انخمد صوتى و انقطع ظهرى و تنغص عیشى»:
«پدرجان بعد از تو، یکه و تنها شدم، حیران و محروم ماندهام صدایم به خاموشى گرائید، و پشتم شکست و آب گواراى زندگى در کامم تلخ شد».
و گاه مىگفت:
ماذا على من شر تربة احمدا
الایشم مدى الزمان غوالیا
صبت على مصائب لوانها
صبت على الایام صرن لیالیا
«کسى که خاک پاک پیامبر(ص) را ببوید سزاوار است تا پایان عمر هیچ عطرى را نبوید.
بعد از تو اى پدر آنقدر مصائب بر من فرو ریخت که اگر بر روزهاى روشن مىریخت به صورت شبهاى تیره و تار در مىآمد».
چرا فاطمه سلام اللّه علیها اینگونه اشک مىریزد؟
چرا اینهمه بى تابى مىکند؟
چرا همچون اسپند بر آتش، قرار ندارد؟
آخر چرا؟!...
جواب این چراها را باید از زبان خود او بشنویم.
ام سلمه مىگوید:
هنگامى که بعد از وفات پیامبر(ص) به دیدن بانوى اسلام فاطمه سلام اللّه علیها رفتم و جویاى حال او شدم در پاسخ جملههاى پرمعنى را بیان کرد:
اصبحت بین کمد و کرب.
فقد النبى(ص) و ظلم الوصى.
هتک و اللّه حجابه...
و لکنها احقاد بدریة.
و تراث احدیة.
کانت علیها قلوب النفاق مکتمنة.
«از حالم چه مىپرسى اى ام سلمه که:
من در میان اندوه و رنج بسیار به سر مىبرم:
از یکسو پدرم پیامبر(ص) را از دست دادهام، و از سوى دیگر [با چشم خو مىبینم که] به جانشینش [على بن ابیطالب] ستم شده است.
به خدا سوگند که پرده حرمتش را دریدند... .
ولى من مىدانم اینها کینههاى بدر.
و انتقامهاى «احد» است.
که در قلوب منافقان پنهان و پوشیده بود.
ولى با اینهمه دفاع از او حریم قدس علوى و حمایتش از امیر مؤمنان(ع) در این دوران پر درد و رنج بر کسى پوشیده نیست.
گرچه حیاتش بعد از پدر همانگونه که خود از خدایش تقاضا کرد طولانى نشد و دو سه ماه بیشتر نگذشت که به جوار قرب خدا، و دیدار پدر شتافت، ولى در همین مدت از بذل هرگونه فداکارى و ایثار در حق امیر مؤمنان(ع) و دفاع از اسلام فرو گذارى نکرد.
صلى اللّه علیک یا بنت رسول اللّه و رحمة اللّه و برکاته.
پینوشته ها :1. مناقب ج 3، ص .62
2. مناقب. ابن شهر آشوب، ج 2، ص .225
http://www.farsibook.blogfa.com
دانلود کتابهای الترونیکی شهید مطهری :
http://str-ir.persianblog.ir/tag/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8
با تشکراز : http://www.miaad.tk
بسمه تعالی
بدینوسیله به اطلاع تمامی کسانی که قصد کمک به مردم مظلوم فلسطین و شکست رژیم غاصب اسرائیل را دارند می رساند در راستای طرح تحریم کالاهای حامی اسرائیل - که بنا به فتوای مراجع عظام استفاده از این کالاها حرام می باشد – پیشنهادات خود را در موارد زیر به ایمیل miaad.usb@gmail.com ارسال نمایید.
1) چگونگی تحریم کالاهای حامی اسرائیل
2) چگونگی آشنا کردن مردم با این کالاها
برای کسب اطلاعات بیشتر به وبلاگ www.miaad.tk مراجعه نمایید.
ستاد مردمی تحریم کالاهای حامی اسرائیل
وجود مقدس حضرت بقیةاللهالاعظم ، اروحنالهالفداء، در معارف به عنوان «خونخواه کشته کربلا» (1) شناخته شده و شیعیان همراهى با آن امام منصور براى گرفتن انتقام خون حسین(ع) و یارانش را یکى از آرزوهاى بزرگ خود مىدانند، (2) تا جایى که در هر عاشورا به یکدیگر اینگونه سر سلامتى مىدهند:
«اعظمالله اجورنا بمصابنا بالحسین(ع)و جعلنا و ایاکم منالطالبین بثاره مع ولیهالامامالمهدى من آل محمد:» (3)
خداوند پاداش ما را در عزاى مصیبتحسین(ع) بزرگ گرداند و او شما را از جمله کسانى که به همراه ولىاش امام مهدى از آل محمد: به خونخواهى او برمىخیزند قرار دهد.
در یک کلام نام حسین(ع) و مهدى(ع) براى شیعیان یادآور یک حکایت ناتمام است، حکایتى که آغازگر آن حضرت اباعبدالله الحسین(ع) و پایان بخش آن حضرت بقیةاللهالاعظم (ع) است.
در هر حال از آنجا که در اذهان شیعیان این دو وجود مقدس از قرابت و ارتباطى جدایىناپذیر برخوردارند. از همین رو مناسب دیدیم که در ایام عزاى سرور آزادگان به بخشى از معارف ارزشمندى که از آن حضرت در ارتباط با فرزند ارجمندش حضرت مهدى(ع) رسیده است اشاره کنیم:
حضرت اباعبداللهالحسین(ع) در روایتهاى متعددى به این موضوع که حضرت مهدى(ع) از فرزندان و نوادگان ایشان است اشاره کردهاند که از جمله آنها روایتى است که در زیر آمده است:
«دخلت على جدى رسولالله (ص) فاجلسنى علىفخذه و قاللى: اناللهاختار من صلبک یا حسین تسعة ائمة، تاسعهم قائمهم، و کلهم فىالفضل والمنزلة عندالله سواء» (4)
بر جدم رسول خدا، که درود و سلام خدا بر او باد، وارد شدم، پس ایشان مرا بر زانوى خود نشانده و فرمود: اى حسین! خداوند از نسل تو نه امام را برگزیده است که نهمین نفر از ایشان قیامکننده آنهاست و همه آنان در پیشگاه خداوند از نظر فضیلت و جایگاه برابر هستند.
این موضوع که قائم آل محمد(ص) از نسل حسین(ع) و نهمین نواده اوست در روایات بسیارى ، که از طریق شیعه و اهل سنت روایتشده، آمده است و هر گونه شک و تردید نسبتبه نام و نشان و مشخصات موعود آخرالزمان وآخرین ذخیره الهى را برطرف مىسازد.
«دخلتعلىالنبى (ص)فاذاالحسین على فخذه و هو یقبل عینیه وفاه و یقول: انتسیدابن سیدانت، امامابنامام، نتحجةابن حجة، ابوحجج تسعة من صلبک تاسعهم قائمهم.» (5)
بر پیامبر خدا وارد شدم و دیدم که آن حضرت در حالى که حسین را بر زانوى خود نشانده بر چشمها و دهان او بوسه مىزند و مىفرماید: تو آقایى فرزند آقایى ، تو امامى فرزند امامى، تو حجتى فرزند حجتى ، تو پدر حجتهاى نهگانهاى، از نسل تو نهمین حجت و قیامکننده آنان بر خواهد خاست.
عدالت و تشکیل جامعهاى بر اساس عدل از آرمانهاى همیشگى بشر بوده و در طول هزاران سالى که از زندگى انسان بر کره خاک مىگذرد و صدها و هزاران نفر در پى تحقق این آرمان، بشریتخسته از ظلم و ستم را به دنبال خود کشیدهاند، اما جز در مقاطع کوتاهى از زندگى بشر و آن هم در سرزمینهاى محدود هرگز این آرمان بدرستى تحقق نیافته و هنوز هم عدالت آرزویى دست نیافتنى براى انسان عصر حاضر است.
با توجه به همین موضوع در روایتهایى که از پیامبر اکرم(ص) و امامان معصوم شیعه: وارد شده، گسترش عدالت و از بین بردن ظلم را یکى از بزرگترین رسالتهاى امام مهدى(ع) بر شمرده و تحقق عدالت واقعى را تنها در سایه حکومت او امکانپذیر دانستهاند.
از جمله این روایتها روایتى است که از حضرت اباعبداللهالحسین(ع) نقل شده و در آن آمده است:
«لولم یبق منالدنیاالا یوم واحد، لطولالله عزوجل ذلک الیوم حتى یخرج رجل منولدى، فیملاها عدلا و قسطا کما ملئت جورا و ظلما، کذلک سمعت رسولالله (ص) یقول» (6)
اگر از عمر دنیا تنها یک روز باقى مانده باشد و خداوند آن روز را چنان طولانى مىگرداند که مردى از فرزندان من قیام کند و دنیا را پس از آنکه از ظلم و ستم پر شده بود پر از عدل و داد نماید، من این سخن را از رسول خدا، که درود و سلام خداوند بر او باد، شنیدم.
پیامبر گرامى اسلامى (ص) نیز قیام عدالت گستر نهمین فرزند امام حسین(ع) را چنین بیان مىکنند:
«... و جعل من صلبالحسین(ع) ائمة یقومون بامرى ...التاسع منهم قائم اهل بیتى، مهدىامتى، اشبهالناس بى فى، شمائله واقواله و افعاله، یظهر بعد غیبتة طویلة و حیرة مظلة ، فیعلن امرالله و یظهر دینالله ...فیملاالارض قسطا و عدلا ، کما ملئت جورا و ظلما.» (7)
... خداوند از فرزندان امام حسین ، امامانى قرار داده است که امر (راه و روش آیین) مرا بر پا مىدارند. نهم آنان قائم خاندان من مهدى امتم مىباشد. او شبیهترین مردمان استبه من در سیما و گفتار و کردار . پس از غیبتى طولانى و سرگردانى و سردرگمى مردم ، ظاهر مىشود ، آنگاه امر (آیین) خدا را آشکار مىسازد... پس زمین را از عدل و داد لبریز مىکند پس از آنکه از ستم و بیداد لبریز شده باشد.
یکى از ارکان انتظار فرج صبر و پایدارى است و انسان منتظر در واقع کسى است که همه سختیها و ناملایمات را به امید رسیدن به آرمان بلند خویش تحمل مىکند و از فشار و تهدید زورگویان و طعنه و تکذیب نابخردان هراس به دل راه نمىدهد، از همین رو در روایات صبر و انتظار همواره قرین یکدیگر بوده و فضیلتبسیارى براى صبرپیشگان در زمان غیبتبر شمرده شده است.
حضرت سیدالشهداء (ع) که خود والاترین مظهر صبر و مقاومت در راه اداى تکلیف الهى است در بیان مقام منتظرانى که صبر و شکیبایى پیشه ساخته و بر آرمان خویش پایدارى مىورزند مىفرماید:
«منا اثنا عشر مهدیا، اولهم امیرالمؤمنین على بن ابىطالب، و آخرهم التاسع منولدى، و هوالقائم بالحق، یحیىالله بهالارض بعد موتها، و یظهر به دینالحق علىالدین کله، ولو کرهالمشرکون. له غیبة یرتد فیهااقوام و یثبت فیها علىالدینآخرون، فیؤذون و یقال لهم: «متى هذاالوعد ان کنتم صادقین»،اما انالصابر فى غیبتهعلىالاذى و التکذیب بمنزلةالمجاهدبالسیف بین یدى رسولالله (ص)» (8)
در میان ما اهل بیت دوازده مهدى وجود دارد که اولین آنها امیرمؤمنان علىبنابىطالب(ع) و آخرین آنها نهمین فرزند من است. و اوست قیام کننده به حق ، خداوند به وسیله او زمین را پس از آنکه مرده است زنده مىکند و دین حق را به دست او بر همه ادیان غلبه مىدهد، اگر چه مشرکان نپسندند. براى او غیبتى است که گروهى در آن از دین خدا بر مىگردند و گروهى دیگر بر دین خود ثابت مىمانند، که این گروه را اذیت کرده و به آنها مىگویند:
«پس این وعده چه شد اگر راست مىگویید؟» آگاه باشید آنکه در زمان غیبت او بر آزار و اذیت و تکذیب صبر کند همانند کسى است که در مقابل رسول خدا(ص) با شمشیر به جهاد برخاسته است.
شاید بتوان گفت فضیلتهاى بىشمارى در روایات ما که براى منتظران فرج بر شمردهاند به اعتبار همین صبر و شکیبایى و تحمل مشکلاتى است که منتظران واقعى فرج بر خود هموار مىکنند. چنانکه در روایتى که از امام صادق(ع) وارد شده، آمده است:
«...فلا یستفرنکالشیطان، فانالعزةللهولرسوله وللمؤمنین، و لکن المنافقین لایعلمون ، الا تعلم ان من انتظر امرنا و صبر على ، یرى منالاذى والخوف، هو غدا فى زمرتنا...» (9)
شیطان تو را تحریک نکند. زیرا که عزت از آن خدا و پیامبر و مؤمنان است لیکن منافقان نمىدانند ، آیا نمىدانى کسى که منتظر امر ما (حاکمیت اجتماعى آرمانى ما) باشد، و بر بیمها و آزارهایى که مىبیند شکیبایى ورزد، در روز بازپسین در کنار ما خواهد بود...
حضرت مهدى(ع) عصار و فشرده عالم هستى (10) و وارث همه انبیاء اولیاء الهى است، و خداوند متعال همه خصال نیکویى را که در بندگان صالح پیش از او وجود داشته، در آن حضرت جمع کرده است. به بیان دیگر آنچه خوبان همه دارند او به تنهایى دارد.
در زمینه آنچه گفته شد روایتهاى بسیارى وارد شده که از جمله آنها مىتوان به روایت زیر که از حضرت اباعبداللهالحسین(ع) نقل شده اشاره کرد:
«فىالقائم منا سنن منالانبیاء: سنة من نوح، و سنة من ابراهیم ، و سنة منموسى و سنة منعیسى ، و سنة من ایوب و سنة من محمد(ص) . فاما من نوح: فطولالعمر; واما من ابراهیم: فخفاءالولادة و اعتزال الناس; واما من موسى: فالخوف والغیبة; و اما من عیسى: فاختلافالناس فیه، واما منایوب: فالفرج بعدالبلوى; واما من محمد(ص) فالخروج بالسیف.» (11)
در قائم ما (اهل بیت) سنتهایى از پیامبران الهى وجود دارد; سنتى از نوح ، سنتى از ابراهیم ، سنتى از عیسى ، سنتى از ایوب: و سنتى از محمد(ص) از نوح طول عمر، از ابراهیم پوشیدهماندن ولادت و کنارهگیرى از مردم ، از موسى، ترس و غیبت از جامعه ، از عیسى اختلاف مردم درباره او، از ایوب گشایش بعد از سختیها و بلایا، و از محمد(ص) قیام با شمشیر را .
1. ر. ک: قمى ، شیخ عباس ، مفاتیح الجنان ، دعاى ندبه ، اصل عبارتى که در دعاى مزبور آمده چنین است:
«این الطالب بدم المقتول بکربلاء»
2. ر. ک: همان ، زیارت امام حسین(ع) در روز عاشورا. در بخشى از زیارت یادشده چنین آمده است: «فاسئلالله الذى اکرم مقامک و اکرمنى ان یرزقنى طلب ثارک مع امام منصور من اهل بیت محمد:»
3. همان جا
4. القندوزى، سلیمان بن ابراهیم ، ینابیع المودة ، نجف ، مکتبةالحیدریة، 1411 ق ، ص 590 ، به نقل از: موسوعة کلماتالامام الحسین(ع)، قم ، دارالمعروف ، 1415 ق ، ص659 ، ح 688 .
5. حسینى ترمذى ، محمد صالح ، مناقب مرتضوى ، ص139 ، به نقل از: قرشى،على اکبر، اتفاق در مهدى موعود7، ص 35
6.الشیخالصدوق،ابوجعفرمحمدبنعلىبنالحسین، کمالالدین و تمامالنعمة، تهران، دارالکتب الاسلامیة،1359 ق، ج 1 ، ص317 ، ح 4; به نقل از موسوعة کلمات الامام الحسین، ص 661، ح693 .
7. همان ، ج 1، ص257 ، به نقل از: حکیمى، محمد ، عصر زندگى و چگونگى آینده انسان و اسلام، قم ، دفتر تبلیغات اسلامى حوزه علمیه قم ، 1374 ، صص36-35.
8 . همان ، ج 1، ص317 ، به نقل از موسوعة کلماتالامامالحسین، صص666- 655، ح703.
9. الکلینى ، محمدبنیعقوب، الکافى ، ج 8 ، ص37، به نقل از حکیمى،محمد، همان، ص293 .
10. در برخى از تفاسیر کلمه «والعصر» به وجود حضرت مهدى(ع) تفسیر شده است.
11. علمالیقین ، ج 2 ، ص793 ، به نقل از موسوعة کلمات الامام الحسین(ع) ، صص669- 668، ح 710 .
| |||
![]() مرکز جهانى اطلاع رسانى آل البیت (ع) پایگاه الشیعه / فارسى |