غدیر - عاشورا - انتظار

عقیدتی - سیاسی (اسلامی) به وبلاگ خودتان خوش امدید

غدیر - عاشورا - انتظار

عقیدتی - سیاسی (اسلامی) به وبلاگ خودتان خوش امدید

انتظار

مقصود از انتظار، آمادگى است

فرج به معناى گشایش است ؛ گشایشى که امید امیدواران است و بیقین ، تحقق پذیر است و نـاامـیـدى در آن راه نـدارد، و مـمـکـن اسـت کـه طـول بـکـشـد. و طـول کـشـیـدن تـحـقـق مـطـلوب ، از لوازم امـیدهاى بزرگ است . امیدهاى کوچک بزودى تحقق پذیرند و امید، هر چه بزرگتر باشد، تحقق دیرتر و دراز مدت ترى دارد.
بخصوص اگر بزرگترین امیدها باشد که مقصود از فرج است .
و آن گشایش براى همه خلق و سیادت عدل و داد براى همیشه ، در جهان است .
انـتـظـار فـرج ، مشتمل بر یقین به تحقق مقصود است که غم را مى زداید و سرور مى زاید. مـقـصود از انتظار، نشستن و خوابیدن نیست ، بلکه اداى وظیفه اى است که در تسریع ظهور حضرت مهدى علیه السّلام دخالت دارد.
چـنـانـچـه مـقـصود، انتظار شخصى نیست ، بلکه وظیفه اى است اجتماعى ؛ چون انجام مقاصد اجتماعى ، قدمهاى اجتماعى لازم دارد.
مقصود از انتظار، آمادگى است و آن دو مرتبه دارد:
نـخـسـتـیـن مـرتـبـه آن ، انـتظار روحى است و خوشدل بودن براى تحقق امید در آینده ، و آن عـبـارت اسـت از آمـادگـى بـراى قـبـول دعوت و زدودن مقاومت روحى براى رسیدن کسى که انتظار آمدنش هست .
دومین مرتبه آن ، انتظار عملى است که اضافه بر انتظار روحى است .
انتظار، عملى مانند آمادگى براى آمدن مهمان و پذیرایى از او، که غذا بایستى آماده باشد و بـا مـقـام مـهـمـان و شـخـصـیـت او تـنـاسـب داشـتـه بـاشـد. محل نشستن او تمیز و آماده ، خوابگاه و استراحتگاهش مرتب باشد.
کشاورز، وقتى انتظار باران را دارد که کشتى کرده باشد، بازرگان ، وقتى انتظار سود دارد کـه کـالاى خـود را آمـاده کـرده و در مـعـرض فـروش گـذارده بـاشـد، و ایـن انـتـظـار کامل خواهد بود.
هـر دو مـرتـبـه انـتـظـار بایستى براى ظهور حضرت مهدى علیه السّلام فراهم باشد تا فرج همگانى تحقق پذیر شود.
مـنـتـظـران نـیـز بـه دو گـونـه انـد: مـنـتـظـران مرحله نخست که بسیارى از منتظران از این قبیل هستند. اینان ، کسانى هستند که از شدت ظلم و جور به تنگ آمده و آه مى کشند و آرزومند مـنـجى و رسیدن وى هستند، وى قدمى برنمى دارد. این انتظار، چندان تاءثیرى در تسریع قـیـام حـضـرت مـهدى ندارد. آنچه که در تسریع قیام حضرت مهدى مؤ ثر است ، انتظار در مـرحـله دوم اسـت ؛ هـر چـه شـمـاره مـنـتـظـران ایـن گـروه افزوده مى شود، ظهور آن حضرت نزدیکتر مى شود و موفقیت در دعوت را شدیدتر مى سازد.
انتظار فرج ، بجز آمادگى بارى ظهور آن حضرت نیست اکنون بایستى بدانیم که مقصود از آمـادگـى آن هـم آمـادگـى عـمـلى چـیـسـت و مـقـصـود از انـتـظـار فـرج ، کـه بـهـتـریـن اعـمـال نامیده شده است ، چیست ؟ آیا مقصود یک عمل مخصوص است و یا مجموعه اى است از چند عمل ؟
نـکـته حساسى که انتظار بر آن تکیه دارد و شاید از نظرها پوشیده باشد، آن است همان طـور کـه حـکـومـت حـضـرت مـهـدى عـلیـه السـّلام ریـشه کن کننده ظلم و جور و بر پا کننده عدل مجسم است و تهى از قلدرى و قساوت مى باشد، پیدایش این مقصود نیز، بایستى چنین بـاشـد. از ظـلم و جـور دور، از قلدرى و قساوت بر کنار، از دروغگویى و ریاکارى خالى باشد.
چون قداست هدف ، مبرر وسیله گناه نمى شود، گناه ، جز گناه نمى زاید.
با ظلم ، نمى شود عدل را به پا کرد؛ با عقده و انتقام ، نمى توان دادگرى کرد.
این حکومت . با کودتاى نظامى به روى کار نخواهد آمد؛ با انقلاب حزبى ، زمام امر را به دست نخواهد گرفت .
کـودتـاى نـظـامـى ، خـواسـتـه چـند افسر است . انقلاب حزبى ، از عقده و کینه ، ریشه مى گیرد و بیگناهان بسیارى را در خاک و خون مى غلتاند و سران حزب ، از آن لذت مى برد.
پیدایش حکومت عدل ، بایستى به وسیله عدل باشد و آن وقتى است که مردانى بزرگوار و شریف ، در اجتماع بشرى پیدا شوند و آماده فـداکـارى بـاشـنـد و بـراى خـود چـیـزى نـخـواهـنـد، تـا بـتـوانـنـد مـژده حـکـومـت عـدل را بـه خـلق بـدهـنـد تـا خـلق بـه پـا خـیـزد و هـمـگـان از آن استقبال کنند.
پیدایش حکومت عدل ، بر دو پایه قرار دارد:
خواسته خلق ، نخستین پایه آن است ؛ خواه این خواسته ، خودآگاه باشد، خواه ، خود ناآگاه .
خـواسـتـه خـود نـاآگـاه حـکـومـت عـدل ، در اکثر افراد موجود است ، ولى چندان تاءثیرى در تسریع قیام حضرت مهدى علیه السّلام ندارد.
پـایـه دوم ، انتظار است ؛ آن هم انتظار عملى . هر گاه شماره این منتظران و آمادگان براى تـشـکـیـل ایـن حـکـومـت ، بـه عـددى بـرسـد کـه شایسته باشند بار این حکومت را بر دوش بگیرند، زمان تشکیل آن فرا مى رسد.
آن وقـت اسـت کـه بـسـیـارى از مـردم کـوچـه بـه کـوچـه ، کـو بـه کـو شهر به شهر به دنبال حکومت عدل مى گردند و بدین مقصد اعلا خواهند رسید.
دد5دد(( مـن سـره اءن یـکـون مـن اءصـحـاب القـائم ، فـلیـنـتـظـر ولیعمل بالورع و محاسن الاءخلاق ، و هو منتظر ؛ د6د (-9 -) د7ددد3دد
کـسـى کـه دوسـت مـى دارد از یـاران قـائم بـاشـد، بـایـد آمـاده بـاشـد و در حـال آمـادگـى ، بـه پـارسـایـى و مـحـاسـن اخـلاق ، عمل کند.))
این راهنمایى ، حاوى چند نکته فردى و اجتماعى است :
1 ـ امـر قـبـلى ، کـه امـیـد بـه قیام حضرت قائم داشته باشد و یاءس و نومیدى را از خود بزداید.
2 ـ دوسـت داشـتـه بـاشـد کـه از یـاوران آن حـضـرت بـاشـد تـا در ایـجـاد عدل جهانى ، شرکت کند و از این سعادت جاودانى ، برخوردار شود.
3 ـ داراى ورع باشد و از گناه اجتناب کند.
4 ـ از حسن اخلاق برخوردار باشد.
امـیـد بـه قیام حضرت قائم ، روح و مقوم انتظار فرج است . انتظار، ضد یاءس و نا امیدى اسـت و حـیـات بـخش است و دل را زنده نگه مى دارد. برخلاف یاءس و ناامیدى که مرگ آور اسـت . کـسـى کـه یـاءس و نـاامـیدى بر او چیره باشد و اجتماعى که این صفت مذموم بر آن حـکـومـت کـند، از زندگى و حیات ، بیزار و متنفر مى گردد و به سوى مرگ و انتحار، قدم بر مى دارد.
بـرخـلاف آن که امید بر او حکومت کند؛ حیات را خوش دارد و نقایص ‍ زندگى را بر طرف مى کند و به سوى آینده قدم بر مى دارد و روز خود را از روز دگر بهتر مى سازد.
از یاران قائم بودن را دوست داشتن ، از ایمان به مبداء و معاد ریشه مى گیرد و کلید خود سـازى مى شود، تا آینه گردد و جمال پرى طلعتان ، طلب کند. ورع داشتن و پارسا شدن ، خـود سـازى و حـیـوانـیـت زدایـى اسـت و بـشـریـت را تبدیل به انسانیت کردن است .
انـسـانـهـا، بـایـسـتـى یـاوران حـضـرت قـائم بـاشـنـد تـا بـتـوانـنـد در ایـجـاد عدل جهانى شرکت کنند؛ دگران لیاقت این وظیفه بزرگ و مقدس را ندارند.
حسن اخلاق ، نشانه انسان شدن است و دعوت عملى است به انسان شدن دگران ؛ تا از فرد صـالح ، اجـتـمـاع صـالح بـه دسـت آید و در تسریع قیام حضرت قائم ، تاءثیر داشته باشد.
در انتظار، امید به آینده محقق الوقوع ، موجود است ؛ چنین امیدى ، همه رنجها و مشقتها را آسان مى سازد و انسان ، خودش به خودش مژده مى دهد.
خـردمـندان بشر، براى رسیدن به آینده احتمالى ، کوششها مى کنند، رنجهاى مى برند. و رنـجها را در کام خود شیرین مى دانند. حال اگر آینده ، محقق الوقوع باشد، انتظارش روح افـزا و دلپـذیـر خـواهـد بـود. در مـثـل اسـت کـه گـنـج بـدون رنـج حاصل نشود و رنج در راه تحصیل گنج قطعى ، شیرین است .
تلخ و شیرین
انتظار، گاه تلخ است و گاه شیرین .
انـتـظـار تـلخ ، وقـتـى اسـت کـه آدم در جـاى خـود بنشیند و تکان نخورد، چشم به در خانه بـدوزد تـا مـطـلوبـش بـیـایـد. در ایـن انـتـظـار، روزش مـاه بـه نـظـر مـى آیـد و مـاهـش سال و روزگارش تلخ و انتظارش تلخ .
انـتـظـار شـیـریـن آن اسـت کـه انـسـان از جـا بـر خـیـزد و بـه کـار پـردازد، زمـیـنـه حـصـول مـقـصـود را آمـاده سـازد و بـدانـد کـه هـر چه آمادگى بیشتر شود، مقصود، زودتر حاصل مى شود.
از هر آمادگى که فارغ شد، لذتى برایش پیدا مى شود و گام دگرى در راه آمادگى بر مى دارد و در دل ، با مطلوب خود راز و نیازى مى کند.
انـتـظار ظهور حضرت مهدى از این قبیل است . کسى که در این انتظار به سر مى برد. به حـضـرتش عشق مى ورزد. روز به روز آمادگى خود را بیشتر مى کند و از حضرتش کمک مى خـواهـد که هر چه بیشتر بتواند خود را آماده کند و هر آمادگى براى او مژده موفقیت و نوید حصول مقصود خواهد بود.

(برگرفته از آثار مرحوم آیة الله سید رضا صدر )

( گرفته شده از  :http://www.ghadeer.org  )